چرا شیخ الرئیس بوعلی سینا تو 56 سالگی یا 58 سالگی باید فوت کنه؟
چند روز پیش کتابی در مورد زندگینامه ابوعلی سینا خوندم کتابی کم حجم و البته با نثری روان
چرا شیخ الرئیس بوعلی سینا تو 56 سالگی یا 58 سالگی باید فوت کنه؟
چند روز پیش کتابی در مورد زندگینامه ابوعلی سینا خوندم کتابی کم حجم و البته با نثری روان
بارالها، از اینکه مناجات غرغرانه من را کریمانه میشنوی و درجا سوسکم نمیکنی تو را سپاس گویانم...
خبیرا، فلشم را به هر رایانه ای میزنم ناسزای ناجور میدهد! یک ویروسی گرفته که اصلا رایانه ای او را به عنوان فلش قبول ندارد! تو سکتورهایش را با غفران خود پاک و منزه فرما...
رحیما، اهل خانه جملگی ویروس "آق غلامرضا" یا همان آنفلونزای ملعون گرفته اند... و من با جمعی بیمار مانده ام چه کنم با شلغم کیلویی 28 هزارتومان! یک سیر چای کوهی 28 هزارتومان، 100 گرم یا 50 گرم نشاسته و کمی هم گل ختمی با کلی داروی تجویزی پارسی و فرنگی از یک پزشک متخصص...طبیبا تو خود بیماران ما شفا عنایت فرما...
غفارا، امروز به عنوان داور یک پروژه، پروژه ای تکراری را هوا کردم و سیبیل مدیرپروژه را دود دادم!...تو خود میدانی که من با کسی سر این مسایل مطایبه ندارم...اگر خطایی از من سر زده تو آن خطا را به جرائم قبلی ام افزون مکن..
کریما، دیگر تو خود بهتر از من از تعداد صفرهای قیمت تویوتای محبوبم با خبری و از ناتوانی و کهولت اسب سفید چلاقم آگاهی، با این همه ویروس دیگر باید دیوار آمال و آرزوها کوتاه کنم...فکر مادیان مشکی از سر برون کرده با همین اسب پیر بسوزم و بسازم و راضی باشم به سرنوشت محتوم و روزیِ آراسته به یارانه...
شفیقا، تو را سپاس میگویم بخاطر همه داده ها و نداده هایت، از همین وبلاگک بیان گرفته که هنوز هست و نفس ممدّ حیاتی که یکتایش میرود و دوتایش برمیگردد...روزی رسان تویی...شافی و حکیم تویی...روزگار سختی است ولی با تو سختی ها آسان است....
ما ایرانیها رو بخوبی دو قطبی کردن، یه قطب + و یه قطب - ، جوری که برخورد این دو قطب مثل اتصال کوتاه کردن باتری ماشین جرقه میزنه، بدجوری هم جرقه میزنه! تو یکی دو تا از گروه های ایتا عضو شدم خواستم یکی دو کلمه بنویسم دیدم پرتم کردن بیرون! تو تلگرام هم یکی بود به بالا و پایین فقط فحش میداد و کسی نبود اونو از برق بکشه! خودم اومدم بیرون که فحش هاش دامن منو نگیره! یه عده هم میخوان مثل ما زندگی کنن، لطفا یه جوری زندگی کنید ما هم بتونیم زندگی کنیم..
از حادثه ترسند همه کاخ نشینان(بلاگرای اینستاگرام و اعضای واتساپ و تلگرام)
ما خانه بدوشان (بلاگرای بیان و اعضای روبیکا) غم سیلاب نداریم :)
یه همکار جدید هم اتاقم شده و فقط من و ایشون تو اتاق هستیم....کاملا هم با هم اختلاف فاز داریم....تقریبا با اومدن این همکار جدید به خودشناسی و خداشناسی رسیدم و دارم مراحل سیر و سلوکم رو تکمیل میکنم!..از سیر الی الحق دارم میرسم به سیر الی الخلق! خود این هم در نوع خودش پیشرفت محسوب میشه....
این همکار جدید و وعزیزم خیلی پسر خوبیه و البته به شدت داره سبک زندگی جدیدی رو تو زندگیش پیاده میکنه که تقریبا میشه گفت این وسط سبک زندگیش ما رو سرویس کرده! و من عمرا این سبک زندگی رو برای کسی تبلیغ کنم یا حداقل خودم در پیش بگیرم!...
در سبک زندگی ایشون، در طول شبانه روز 2 وعده غذا کوفت میکنن و وسط روز به اسم قیلوله کپه مرگشونو میذارن! بدین ترتیب که عرض میکنم خدمتتون! ساعت 8 صبح که میرم تو اتاق، ایشون دارن ناهار کوفت میکنن...تقریبا قبل اینکه وارد اتاق بشم بوی غذا کل سالن رو گرفته و شما تصور کنید داخل اتاق چقدر بوی غذا میاد!...من سعی کردم تو این مدت با رافت اسلامی از این موضوع بگذرم و بسادگی عبور کنم!..ولی دو روز خیلی اذیت شدم!..یه روز که قبل از ورود به اتاق بوی کباب کوبیده کل سالن رو گرفته بود و وقتی داخل اتاق شدم بوی کباب اونم 8 صبح خیلی اذیتم کرد! جالبه ایشون هر روز غذاشونو گرم میکنن!..یکی هم امروز که ایشون 8 صبح ماهی پلو کوفت میکردن و نمیدونم چه ماهی ای بود و از کدوم جوب گرفته بودند! بوی گند ماهی دیوونه ام کرد و کم مونده بود ری اکشنِ اگرسیوی داشته باشم که بازم با رافت اسلامی چیزی نگفتم! برای اینکه تصور بهتری از بوی ماهی امروز اتاق ما داشته باشید ماهی تابه ای رو در نظر بگیرید که توش کلی ماهی سرخ کردید و ماهی تابه رو نشورید و فرداش برید این ماهی تابه رو بو کنید! چه بوی مشمئز کننده ای خواهد بود؟ باور کنید تا خود ظهر تو اتاق یه همچین بویی بود!
مورد دوم خواب قیلوله ایشون هست که اگر کارتون بامزی و شلمان(اون لاک پشته) رو یادتون باشه، ایشون در زمان مشخصی فارغ از اینکه کسی تو اتاق هست یا نیست، دو سه تا کارتون مقوایی پهن میکنه پشت میزش و یه پتو هم میذاره زیر سرش و میخوابه..گوربابای بقیه! بعضی وقت ها هم خرناس های دلخراشی دارن....جاتون خیلی خالی..
از نوتیفیکیشن های موبایلش، تلفن های طولانی و همخوانی با آهنگ هایی که گوش میکنن با گوشی موبایلش هم چیزی نگم بهتره..
من شانسی که آوردم و بابت این شانس هم خیلی خوشحالم اینه که ایشون برای سرویس بهداشتی از اتاق ما استفاده نمیکنن و خوشبختانه سبک زندگیشون در این مورد توصیه ای نداره!
این سبک زندگی ایشون، اگر من رو به بالای ابرها هم ببره اینقدر منو متنفر و زده کرده که حاضرم در قعر زمین زندگی کنم ولی چنین سبک زندگی ای رو در پیش نگیرم! بنظرم قبل از هر گونه پیشرفت، تغییر سبک زندگی و حرکت رو به جلو، یه چیزی خیلی لازمه و بنظرم اون "شعور" هست...قبل از هر گونه پیشرفت بنظرم آدم باشیم خیلی بهتره!
امروز نوبت دندونپزشکی داشتم حسش نبود کنسلش کردم..البته نوبت ترمیم بود(راحت بگم پیچوندم) دفعه قبل این پسره (منظورم آقای دکتر معالج داندانپزشک هست) اون دریل شو گرفته بود افتاده بود به جون دندون 5 بالا سمت راست من..هی قِرّ و قِرّ میتراشید میریخت پایین!..بعد گفت یکم عمیقه...چیزی نگفتم...نمیتونستمم چیزی بگم!...دیدم همینطور داره سوراخ میکنه میاد بالا ممکنه برسه پای چشمم!...این صدای قرّ و قرّش کم کم داشت میرفت تو مخم و نزدیک بود بلند شم یقه پسره (دکتر معالج) رو بگیرم و جفت پا برم تو سینه اش بعد چند تا پارکور بزنم پرستارا جیغ بکشن! تو همین رویا بودم که یه لیوان یه بار مصرف داد دستم گفت دهنتو بشور!...همونجا متعوجه شدم که دیگه نیازی نیست جفت پا برم تو سینه اش!ولی خب کاش نوبت امروز رو کنسل نمیکردم!..اینقدرم بد جواب میدن نتونستم یه نوبت جدید بگیرم!..الان کم مونده برم خودمو به کلانتری محل معرفی کنم! آخه این چه کاری بود کردم؟ چرا دادم پیام؟ این چه بخت و ....یه شعری داشتیم تو این زمینه..من که یادم نمیاد...شما یادتون نمیاد احتمالا؟:) همین یه تیکه ش هم فقط یادم میاد..ولی میدونم به این موضوع مرتبطه:)
آقا این چینی ها چقدر بامعرفتن....تو حوزه کاریمون یه ایرانی که نمیتونم بگم اهل کدوم شهره و یه چینی هستند...چینیه جواب داده ایرانیه جواب نداده!(البته بازم لازمه عرض کنم که هر دوشون آقا هستند-زبونم مو درآورد!) من فکر میکنم به دوره دبستان و فرهنگ کارعمومی برگرده که به اونا یاد دادن به ما یاد ندادن....نگید شاید ایمیلتو ندیده..هر دو شون دیدن...فقط چینیه همکاری کرد....کاش دوره دبستان به جای تصمیم کبری، هشدار برای کبرا 11 یاد میدادن؟؟؟....نه اونکه سریالی بیش نبود، آهان به ما فرهنگ مشارکت عمومی درکارها رو یاد میدادن:).....