هر چی نباشه ما نسلی هستیم که زمین خوردن و از زمین بلند شدنو بلدیم یکم!...درسته اولین فیلمی که روی پرده سینما دیدیم تیرباران بود و معبر!، ولی سریال سالهای دور از خانه بما یاد داد بازم میشه از صفر شروع کرد....حتی بدون ریوضو!
ناگفته ها زیاد است و جزمِ سکوت، زندانبانِ ناگفته های من!...سپاس از همه مخاطبینی که در مدتی که نبودم منتظرم بودند...از نظر من وبلاگ نویسی بیهوده ترین کار دنیاست مگر اینکه حداقل یک نفر منتظر نوشته هات باشه!
نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راه
نه خیال گذر ازکوچه ما دارد ماه
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
به چه دل خوش کند آن خسته پلنگی که فقط
حاصلش زخم شد از پنجه کشیدن بر ماه
به امید گذر قافله از دشت مباش
به عزیزی نرسد هر که درآید از چاه
چشم بسته است خدا بر همه بدهای جهان
تا که یک وقت نبیند تو بیفتی به گناه.
"سید حسین شریفی"
پ.ن:عکس بالا رو خودم کشیدم با نرم افزار پِینت اونم در چند دقیقه.........راستش این روزا دیگه حرفی ندارم برای گفتن. فقط یه توک پا اومدم خودتونو ببینم:) ....از بس رفتم و اومدم شدم "احسان رفت و برگشت" .شاید بیشتر براتون نقاشی کشیدم..:)