از گندم زار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها!
يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۱ ق.ظ
دکتر نیستم...
اما برایت ده دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم ؛ تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست،اما دیوانگى قشنگ تر است.....
برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم ؛ تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد...
به تو پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،هرکجا که هستى ؛ یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
دکتر نیستم،اما به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
خورشید،هر روز صبح؛ بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش؛ سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر...
فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست! "مقصد" لذت بردن از قدمهاییست،که برمى داریم!
چایت را بنوش!
نگران فردا مباش!
از گندم زار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها!
۹۷/۰۵/۱۴