یکی از سختترین کارهای دنیا اینه که:
از عصر جمعه تا 10 و نیم شب جمعه بشینی برای یه طفل گریزپای با رتبه کنکور بالای 40k یا همون 40000 خودمون، به دلیل گیرکردن در رودربایستی با مادرش، انتخاب رشته کنی!
جالبه خودِ طفل گریزپای رفته بود دنبال یللی تللی اش! خدایا این نسل ما به این مظلومی تا کی مظلوم خواهد بود؟
تنها دستاورد من این بود که متوجه شدم در سلسله جبال زاگرس، وسط خلیج فارس، زیر دریای عمان، بالای کوه دماوند، تو بیابونهای سیستان و بلوچستان، نقطه صفر مرزی، پشت وانت تویوتای قاچاقچی های لب مرز، روی رودخانه ارس و....دانشگاه داریم! اونم رشته مهندسی!
ای خاک بر سر رشته مهندسی!
چقدر ذلیل شده این رشته مهندسی!
دو سه تا رشته بود، هر چی فکر کردم سوادم نرسید که واقعا تو این رشته چه کار میکنن؟
یکی علم اطلاعات و دانش شناسی بود، یکی رشته گردشگری و یکی هم مدیریت کسب و کارهای کوچک!
نمیدونم اینا رو هم زدیم یا نه...فقط استدلال انتخاب رشته های مهندسی برای طفل گریزپا با این رتبه افتخارآمیز این بود که نوبت دوم و غیرانتفاعی بزنیم چون ملت از پس هزینه بر نمیان و طفل گریزپای برمیاد! بخیالشون فقط اینا میتونن از عهده هزینه بربیان! تازه معتقد بودند بخاطر کرونا هم کسی پول بابت این رشته ها نمیده! درسته این استدلالا بنظر شما؟