نوشته روی بیلبورد اتوبان یادگار امام، رو به عنوان تیتر این پست انتخاب کردم
مسکّن های تبلیغاتی که به خیال باطل و شایدم کارشناسی متولیان روانشانسی و فرهنگی جامعه ی از هم گسیخته مون که تصور میکنن با این کلمات و جملات میشه کمی مردم رو به آرامش و خویشتنداری دعوت کرد
از قاعده کلمه و قافیه که بیام بیرون مردم حداقل تهران بدجوری به آرامش نیاز دارن
جلوی هم پیچیدنا تو خیابون که آخر معرفت و مرامه!، قفل فرمون بیرون کشیدن و فحش دادنم که عادیه
امروز رفتم تعویض روغنی دیدم مغازه کنار تعویض روغنی که یه مکانیکی بود و یه تاکسی پژو 405 داخلش بود کامل سوخته!
پرسیدم ماجرا چیه؟ تعویض روغنی گفت هیچی یکی از مشتریا نصفه شب اومده بنزین ریخته تو مکانیکی آتیش زده! جالبه با دوربین های امنیتی فیلمشم گرفتن و دارن پیگیری میکنن
تعریف میکرد بنده خدا راننده تاکسی که یه مشتری بود گریه میکرد و می گفت از نون خوردن افتاده! خدا بهش رحم کرده که کپسول گازش تو صندوق عقب خالی بوده و منفجر نشده!