چند روز پیش جای همه خالی مجلس عقد و عروسی تشریف داشتیم! دیگر حسابش را بفرمایید که ما چقدر لاکچری هستیم که وسط اعتراضات و اغتشاشات و سهمیه بندی و طرح معیشتی و.... عقد و عروسی رفتنمان سر جایش محفوظ است!!
البته پر واضح و مبرهن هست که تاکید و پافشاری بر این نکته که بنده نه عروس بودم و نه داماد، ضرورتی ندارد چه اینکه همه خوانندگان این وبلاگ همگی وقوف کامل دارند...
تقریبا اگر خواستید از جزئیات و وضعیت کلی مملکت با خبر شوید، یک مجلس از این نوع که من شرکت کردم کافی است!
فقط لازم به ذکر است هزینه ها ......بی خیال، این را خودتان بهتر از من می دانید! یک لنز مثلا قیمتی بین 100 تا 300 تومن و حتی بالاتر هم دارد! دیگر از لنز بگیر و برو(آقا لنز دوربین؟ نه خود آقای لنز!) کمربند آقا داماد 100 و خرده ای! عاقد چیزی نزدیک به هفت میلیون ریال اخذ نمود! بلیط مشهد با هواپیما ارزانتر نیست؟ تی تاب سالمین 1000 تومان!(این را برای دلداری عرض کردم!:))
تا میتوانید زودتر نیمه گمشده خود را از هر خراب شده ای که شده!(وجود سجع در نوشته های این وبلاگ امری طبیعی است خیلی تعجب نکنید:)) پیدا کنید و مخش را بزنید که ازدواج کند! (چرا ازدواج؟ با برهان خلف به شما اثبات میکنم که چرا؟ شاید عده ای بگویند ما هنوز انتخاب نشده ایم(برای آن هم راهکار دارم) شاید بگویید سن من برای ازدواج گذشته(اشتباه نکنید سن فقط یک عدد است راهکار دارم)شاید مثل یکی از دانشجویانم بگویید کی برای یک لیوان شیر میره گاو میخره؟این جمله توهین تلقی میشود و اگر بر این باور معتقدید با دلیل ثابت میکنم که خیلی اشتباه یا راحتتر عرض کنم غلط میفرمایید:))الان نفری 30 میلیون تومن به هر یک از زوجه(من نمیدانم وقتی زوج یعنی دو نفر، زوج و زوجه دیگر چه صیغه ای است، منظور به هریک از عروس و داماد است) می دهند، جمعا میشود 60 میلیون تومان! 45 هزار و 500 تومان هم یارانه میدهند، میشود 60 میلیون و 91 هزارتومن، تازه کجایش را دیده اید، طرح معیشتی هم امده ورژن 2019، دو نفر بشوید 103 هزارتومن می دهند! امیدوارم هیچ مسلمانی به #6369* نیازی پیدا نکند! آن 60 میلیون تومان که پول ملی است، آن 91 هزارتومن هم پولِ؟؟ پولِ؟؟(حالا هر چی) است، این 103 هزارتومان هم پول تدبیر و امید است! خدا نیاورد روزی را که ببینم کسی مسخره میکند! این پولها اگر چه کم است ولی برکت دارد! شما اگر تا بحال این موضوع را درک نکرده اید یک دستی به سر و روی بدن خود و اعما و احشای خود بکشید! سالم نیستید؟ زنده نیستید؟ درمانده اید؟ چرا شکر نمی کنید؟ احترام بگذارید(البته به میتی کومان)چرا این همه غر میزنید؟ چرا مسخره می کنید؟ همین برکت همین پولهاست که سالمید....خدا با شماست..خدا شما را نگه داشته برای انتخابات های(انتخابات ها خیلی کلمه غلطی است و مثل دم خروس مشخص است که ضایع است ولی تقریبا در این مملکت همه میگویند انتخابات ها!) بعدی اگر جان سالم بدر ببرید....چه؟ خارج از کشور؟ فکرش را هم نکنید! شما خیال می کنید بروید خارج آنها منتظر نشسته اند و فرش قرمز برایتان پهن کرده اند؟ فرض کنیم شما وضعتان توپّ است و با شرایط یک کشور خارجی هم کنار میایید و از هوش و ذکاوت بالایی هم برخوردارید و دانشگاهی در ینگه دنیا شما را اکسپت می کند، همینطور جنبه اش را هم دارید(نه مثل ان جوانک نخبه ای که برای تحصیل به کانادا رفته بود و از قضا در آسانسور دانشگاه زیبارویی می بیند و عنان از کف رها شدن، همان و تعرّض به آن زیبارو همان و شکایت زیبارو و اخراج، همان!!!! نهایتا گمان کنم هم اکنون آن پسر ورِ دلِ ننه جانش نشسته است!)، گیرم که همه چی اوکی، ولی با غم غربت چه می کنید؟ یارانه تان چه میشود؟ اصلا همه چی حلّ، آنجا سرِ کی و سرِ چی میخواهید غر بزنید!؟
پر و اضح و مبرهن است که شرایط رفتن برای همه کس میسر نیست! چه اینکه اگر ممکن بود من همین خزعبلات را با کمی تفاوت همین الان داشتم برای آلکسِ جان در فرانکفورت به زبان آلمانی(از همان گویش ها که می گوید میخش تهش پخه!!!)، می گفتم و نه می نوشتم، ان هم برای بانو الکس نه شما!
در هر صورت آسمان همه جا یک رنگ است! شما اینجا غر بزنید آنجا هم مطمئن باشید غر میزنید...اینجا از منابع و داشته هایتان بهره نبرید آنجا هم همینطور است....فرقی نمی کند!
پس دست به کار شوید....از تو حرکت از خدا برکت!!! بروید و بگیرید استراحت کنید! چون دست به هرکاری بزنید شکست میخورید!(نه دیگر این شوخی بود!)
دختران و پسران خوب سرزمینم باید به این نکته آگاه باشند که دوران جوانی دورانِ محدودی است، شما همیشه عاشق نمی شوید، دوران عاشقی شما دارای توزیع گوسی است! یک میانگین دارد و یک واریانسی!
هر چه توزیع عاشقی شما تصادفی تر، واریانس آن بیشتر، هر چه میانگین بالاتر، آهنربای عشق وجودی شما ضعیف تر و هر چه منحنی تیزتز،(بقیه اش را شما بگید ببینم یاد گرفته اید یا نه؟)
اصلا گوربابای میانگین و واریانس! شما در یک دوره ای که حوالی بیست و چندسالگی(البته هم اکنون مواردی از زایشگاه هم مشاهده شده که فلان نوزاد مخ نوزاد جنس مخالف را زده! و به پدر و مادرشان گفته اند ما فکرامونو کردیم از همینجا میخوایم ویزا بگیریم بریم!) تا سی و چند سالگی است و برای افراد مختلف این چند فرق می کند و شاید تا چهل و چند و یا پنجاه و چند و مورد داشته ایم که تا هشتاد و چند هم ادامه داشته باشد! خلاصه آنکه پیک عاشقی محدود است!
نمیدانم مخاطبان گرامی تا اینجای بحث چقدر به مذاقشان خوش آمده ولی حرفهای زیادی ماند! بدلیل آنکه پست مطوّل نشود(خدائیش عجب کلمه ای نوشتم!) به همین مختصر بسنده نموده و بر زیادت مطلب قلم گرفته و منتظر واگویه های مخاطبین نازک بین این وبلاگ فروتنانه(من هر وقت کلمه امپول رو میشنوم نمیدونم چرا ناخوداگاه یاد کلمه فروتن میفتم!) زانو به خاک میسایم!(البته الان رو صندلی نشستم!)
....ممکن است ادامه داشته باشد....
نقاشی از Alex Green