نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بدبخت کردن انسانی دیگر!

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۰۷ ب.ظ

امروز رفتم کلاس، به دانشجوها میگم فقط همین تعدادتون رو سیل نبرده؟ میگن نه استاد! نصف بیشترمون خواب موندن!:)

یکیشون گفت من وسط سیل گیر کرده بودم با هلی کوپتر اومدم، گفتم نکنه تو همونی بودی که کمک خلبانِ هلی کوپتر رو کتک زدی؟ گفت نه...ولی  آخرش معلوم شد خالی بسته و اصلا تو سیل گیر نکرده:) ولی یکی از دانشجوها گفت دلیل کتک زدن کمک خلبان این بوده که بدلیل نقص فنی که هلی کوپتر مجبور به فرود اضطراری شده کمک خلبان گفته پول خون شما ارزونتر از پول هلی کوپتره و بخاطر همین زدنش! راستش من تا حالا نشنیده بودم! جایی هم نخوندم ولی خب دانشجوها حتما اطلاعاتشون بیشتره! راست و دروغش گردن خودشون!

به دانشجوی متاهل اهل پایتخت فرهنگی ایران هم میگم اوضاع چطوره با این گرونی؟ متاهلی فاز میده هنوز یا نه؟ هنوز داری در مقابل زنده بودن مقاومت میکنی یا صدای بلندگویِ زندگی و گرونی به گوشت رسیده که دیگه مقاومت بسه و دیگه تسلیم شو!:)...میگه نه استاد هنوز دارم مقاومت میکنم! بهش میگم پس ادامه بده تو میتونی:)

یکی از خانما با همسرش همکارن و هر دو پشت کانتر، گفتم چرا مسافرای هواپیما رو وقتی دیر میرسن راه نمیدید میگه استاد قانونه! میگم جطور برای نور چشمی ها قانون نیست..میگه خوب خودتون دارید میگید نورچشمی:) راستش خلع سلاح شدم!:)

یکی از پسرا میگه استاد من اگر ازدواج هم بکنم بچه دار نمیشم..میگم چرا؟ میگه چرا یک انسان دیگه رو باید بدبخت کنم؟ میگم تو که الان بدبخت شدی و تو این دنیا اومدی میخوای چکار کنی؟ میگه اون دیگه کاریه که شده! میگم نسخه اتو برای خودت میتونی بپیچی ولی برای دیگران نه!بچه تو زندگی باعث میشه آدم انگیزه و  امیدش به زندگی بیشتر بشه! میگه یه انسان دیگه رو شما میخواید بدبخت کنید که امید و انگیزه تون به زندگی بیشتر بشه؟ اون چه گناهی کرده؟ بعدش با خودم فکر کردم دیدم بیراه نمیگه ها!  با این قیمت سیب زمینی و پیاز و پوشک و دلارو ...آدم بچه دار بشه که چی؟ نهایتش یه همسر بگیره و هر وقتم دلش خیلی بچه خواست بره یکی دو تا بچه پرورشگاهی رو بیاره بزرگ کنه..ولی باز خودم جواب خودمو دادم که هیچی بچه خود آدم نمیشه! دوباره سایپای درونم گفت که با شرایط فعلی و مشکلات و قیمت خونه و هزینه سرسام آور ازدواج و وضعیت فرهنگی جامعه که الان جووونا خودشونو زیادی می بینن حق با اون دانشجوئه...ولی باز ازدواج و داشتن فرزند بنظرم حق هر انسانی هست و مطابق با فلسفه شیخ اشراق وجود در این دنیا از عدم و نیستی بالاتره و ما هم هر چند شرایط سختی رو داریم تجربه میکنیم بخاطر بودنمون در این دنیا باید ممنون پدر مادرهامون باشیم فضایی را ایجاد کردند که از بین میلیون ها کروموزوم، ما درگیر این کره خاکی بشیم!!! (شاید خیلی موافق نباشید ولی مشکل اینجاست که ما فقط بودن رو تجربه کردیم و نبودن رو تجربه نکردیم و هیچ درک و شناختی از نبودن نداریم!)و اینکه طبیعت این دنیا تحمل رنج و سختی هست..هر چند خیلی ازاین سختیها تقصیر خودمونه یا تقصیر کسایی که این شرایط رو برای ما بوجود آوردن...ولی در کل باور کنیم که همه  لحظات زندگی هم سخت و طاقت فرسا نیست! خود من دقیقا وقتی به آلکساندرا یا  تویوتای خیالیم فکر میکنم یا حتی وقتی جورابامو در میارم و رد کش جورابمو روی پام میخارونم اون لحظات رو با هیچی عوض نمیکنم:) به همین سوی چراغ!!


نظرات  (۳۸)

همون پسره که گفت ازدواج بکنه هم بچه دار نمیشه تابلوعه که داشته دروغ میگفته! همونو به حال خودش ول کنی یه هفت هشت نفر به جمعیت ایران اضافه میکنه... قضیه ی گربه هه س که دهنش به "پیاز" نمیرسه و آره... :))
پاسخ:
نه اتفاقا بعید میدونم..تفکراتش به قول خودش خیلی امروزیه....الان جوونا کمتر تن به ازدواج و خصوصا دخترا کمتر تن به بچه دار شدن میدن..نگاه به اطراف خودتون نکنید..اتفاقا این پسره و اون دوست دخترش حسابی دستشون به دهنشون میرسه...ذهنشونو پر کن با این که ازدواج و بچه دار شدن اشتباه محضه..در صورتیکه خانواده بزرگترین نهاد اجتماعی سالمه که میتونه یک انسان رو از خطرات جامعه حفظ کنه و خوشبخت تر کنه..البته عکسش هم ممکنه
واقعا باید قبول کرد که نبودن و اینکه آدم از اول به وجود نمیوم خیلی بهتر بود. بله ماهیت زندگی در رنج بودنه، اما واقعا آخرش که چی؟!خود من ترجیح میدادم که از همون اول نمیبودم:)). این خودخواهی که آدم یکی رو به این دنیا اضافه کنه، برای اینکه بهش امید به زندگی میده و توی دوران پیریشم دیگه تنها نمی مونه!
این بازی زندگی بالاخره یه جا باید تموم شه:|
پاسخ:
در مورد چیزی که امتحان نکردید سخته نظر دادن بنظرم...همونطور که گفتم ما فقط بودن رو تجربه کردیم..اگر بودن این قدر سخته و ملامت آور و این که به جهان پس از مرگ هم اعتقادی نیست پس چرا جسارت خلاص شدن و راحت شدن از این زندگی رو نداریم؟ چرا دل کندن از این دنیا اینقدر برامون سخته؟ نمیدونم تا حالا عاشق شدید یا نه ولی اگر لذت عشق زیر زبونتون مزه کرده باشه هیچ وقت از این زندگی و دنیا ناله نمی کنید..متاسفانه فقط تو گوش ما خوندن که ما بدبختیم و باید بمیریم...ولی هیشکی این جرات و جسارت رو نداره که به این زندگی سگی خاتمه بده و یا بقول شما این زندگی رو یه جا تموم بکنه! چرا خود شما شروع نمی کنید و نهضت تموم کردن زندگی بی ارزش رو پایه گذاری نمی کنید؟ 
۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۱۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
یعنی میتونیم امیدوار باشیم، همه استادها اولین جلسه بعد عید چنین ملایم و خوش و بش کُنان برخورد میکنند:/
پاسخ:
واقعا من ملایم و خوش و بش کنان بودم؟ خدا رو شکر...منم امیدوارم:)
سلام

اگه بخوایم با اوضاع مملکت پیش بریم که دور از جون، باید سرمون رو بذاریم بمیریم! که البته اونم خرج داره!

من حقیقتش میگم کسی که میگه بخاطر گرونی بچه نمیاره، فقط داره تنبلی و بی مسئولیتی خودش رو توجیه می‌کنه وگرنه که روزی همون مرد هم با ازدواج دو برابر شده، اونوقت خدا انقد ناتوانه نعوذ بالله که نتونه روزی بچه رو برسونه!
کلا این بهونه ها تو کتم نمیره!

خیلی بیش از حد زندگی رو سخت گرفتیم حتی با وجود همه مشکلات و گرونی‌ها...

پاسخ:
سلام
بله حق با شماست متاسفانه سیاه نمایی هم خیلی زیاده....قیمت قبر هم گرون شده :) ولی خب اگر زحمتتون نبود یه نگاه به قیمت آپارتمان در تهران یا سایر شهرها بندازید...بعدش برید میزان درامدها رو ببینید....تا حدودی باید حق داد و لی خب بخاطر گرونی آدم نباید از نیازهای یک انسان هم غافل بشه
دقیقا با شما موافقم...خدا روزی مورچه لای دیوار رو میرسونه ولی خب خدا به هیچ وجه تو شهریه مدارس غیر انتفاعی هیچ کمکی نمیکنه.....دلیلشم واقعا نمیدونم چرا!
متاسفانه شرایط زندگی خیلی سخت شده ولی مشکل اینجاست ما خودمون رو تطبیق ندادیم و مهارت های فردی مون رو برای مواجهه با این زندگی سخت یاد نگرفتیم.....به نظر من با همین مشکلات هم میشه زندگی کرد به شرط اینکه بلد باشی...یه دانشجو دارم که با دو تا از دوستاش استارتاپ راه انداختن و محصولی رو تولید میکنن که مشتری های خاص خودشو داره و حسابی هم درامد دارن...
ایشون که واسه ازدواج "شاید" میاره و بچه دار شدن رو هم بوسیده گذاشته کنار به نظرم خیلی غلط میکنه که دوست دختر داره!! اگه دوست دختر داره یعنی فهمیده که یه سری نیازها داره و باید برطرف کنه که نیاز به پدر (یا مادر) شدن هم یکی از اوناس! البته خب اینم هست که احتمالا به بلوغ فکری نرسیده (هرچند ممکنه سنش زیاد باشه) و از رو خامی یه چیزی گفته... وقتی به این بلوغ برسه باور کنین نه به جامعه نگاه میکنه، نه به اقتصاد نه به حرف اینو اون، نه به هیچی، کار خودشو میکنه و تشکیل خانواده میده!! ما هم از این دست پسرا تو فامیلمون داشتیم که خیلی دیر ازدواج کردن اما نتونستن از خیر بچه دار شدن بگذرن و حتی به یکی هم قانع نشدن!! اینم الان جوونه نمیفهمه یه چیزی گفته :) خیلی رو حرف آدم ها نمیشه حساب کرد... گاهی زبون یه چیزی میگه که ابدا حرف دل اون نیست! :)
پاسخ:
اوخ اوخ..حالا چرا با من دعوا می کنید!!:)  .پیشنهاد میکنم هفته بعد خودتون بیایید سر کلاس من و با چوب این پسره بی ادب بی نزاکت رو بنشونید سرجاش!:) دوست دخترشم میتونید بزنید! من مخالفتی ندارم هر چند گناه داره بنظرم!:) متاسفانه از این دست دانشجوها کم ندارم..تئوری این آدما اینه که بخاطر یه لیوان شیر آدم نمیره گاو بخره! البته من در کلاسها به اندازه کافی با این تفکر مبارزه میکنم و به صورت غیرمستقیم ازدواج رو تبلیغ میکنم و میگم تنها فرمول مناسب برای انسان ازدواجه نه سفیدش نه موقتش و نه....ازدواج تعهد آور و عاشقانه....زیر یک سقف! ولی خودمم میدونم که کار سختیه و اگر یه پسر از ۱۵-۱۶ سالگی حسابی گیوه اشو ورنکشیده باشه و تن به کار نداده باشه و پس انداز نکنه نمیتونه تو ۲۵-۲۶ سالگی حرفی برای گفتن داشته باشه.هر چند الان که دیگه پانتومیم هم نمیتونه بازی کنه.حتی دخترا هم..(استثنای پدر پولدار که جای خود داره)جامعه ما یه جماعه تنبل و پر ادعاست که فکر میکنه کشور و دولت باید همه کاری بکنه و اینا با یه لیسانس پیام نور یا آزاد یا علمی کاربردی همراه با همه نوع خوشگذرونی انتظار دارن تو بیست سالگی همه امکانات رو داشته باشن! 
استادِ باحالی هستید :) دمتون گرم :|
پاسخ:
این جمله تون بوی نگاه عاقل اندر سفیه میداد!:)
خب چکار کنم؟ خدا هر کسیو یه جوری خلق کرده! 
نمیدونم چرا ولی این ترم انگیزه دانشگاه در من مرده:|
نظر شما چیه؟:|
پاسخ:
ترک تحصیل!
خلاص!
از هزینه هاش راحت میشید اولا
دوما از دست استادی گیر خلاص میشید!
الان نمیدونید ترک تحصیل و ول کردن دانشگاه چه کلاسی داره؟
البته اگر به رشته تون علاقه مندید برای افزایش انگیزه میتونید با اساتیدی که قبولش دارید مشورت کنید:)
حرفای شما رو کاملا قبول دارم با اضافه کردن این نکته که طلاق بیشتر تو پولدارا اتفاق میفته، ازدواج هم تو قشر کم درآمد...
و این به اثبات رسیده...

آدم به قدر جیبش خرج می‌کنه! مگه مجبوریم بریم غیرانتفاعی!
خیلی از اینها فقط شده پز دادن به فامیل و دوست و آشنا!
آخرشم یه سری بچه‌های مغرور و خودخواه و پر مدعا تحویل جامعه میدن...
البته که استثنا هم وجود داره...

منم تهران زندگی میکنم و با تمام گرونی‌ها آشنام...
اما بیشتر از اینکه دغدغه روزی بچه رو داشته باشم، دغدغه تربیتش رو در آینده دارم که به بهترین نحو از پسش بر بیام و پیش خودم و خدای خودم شرمنده نباشم.

پاسخ:
ممنون...
راستش بیشتر و کمترش رو اطلاع ندارم..ولی این گزاره میتونه درست باشه چون قشر کم درامد چاره نداره جز سوختن و ساختن!

از قدیم گفتن چاه باید خودش آب داشته باشه..

بله تربیت اتفاقا خیلی مهمه و خیلی هم سخت..

اونم تو شرایط فعلی...جوری شده که الان دیگه کسی ادعایی برای تربیت صحیح نداره...

دقیقا بخاطر همین سختیهاست که عده زیادی شونه خالی میکنن!
۱۸ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۵ شارمین امیریان
سلام.
بعضی از کسایی که میگن بچه نمیاریم چون نمی خوایم کسی رو بدبخت کنیم، پاش بیفته به خاطر منافع خودشون از بدبخت کردن یه ایل و طایفه ی از قبل متولد و بزرگ شده هم ابایی ندارن!
پاسخ:
سلام
بله احتمالش که هست
متاسفانه یا خوشبختانه من با این آدمها کمتر روبرو شدم..
جوونها تو دروان جاهلی زیاد حرف میزنن و زیاد هم تصمیم میگیرن زیاد هم زیرش میزنن!
تهمت؟! غیبت؟! :| به کجا داریم می‌ریم واقعاً؟!
پاسخ:
تهمت کجا بود اخرش میشه دیگه سوتفاهم! ولی خب  غیبت  رو دیگه نمیتونم هضم کنم؟ غیبت؟!
منم نمیدونم کجا میریم...شما میدونید؟:)
نمیخواید قالبتونو عوض کنید؟ عوض کنید من یکم ایده بگیرم خب!
پیشنهاد خوبیه... چون شما اجازه ی این کار رو دادین حتما با چوب هردوشونو ادب میکنم! :)) استاد رخصت :)



پاسخ:
آخه چرا شما تفکراتتون رو در سال ۲۰۱۹ عوض نمیکنید؟
 خانم محترم، دختر باید مهربان باشه، دانا و خوش بیان باشه!:)
شما با این تفکرات میخواید به همسر کره ای بله هم بگید؟
یه سرچ بکنید تو نت ببینید چی میخورن چیکار میکنن؟ چطور رفتار میکنن؟
اینطور باشه که هر روز باید با چوب ادبش کنی شوئر کره ای فلک زده رو!:)


آلمان می‌رفتیم فکر کنم :|
آره ولی فعلا حوصله ندارم -_-
پاسخ:
آخ گفتید آلمان و کردی کبابم:)
نه همین خوبه...فعلا من رنگ هدر و تایتل رو هفته یه بار عوض میکنم تا شما حوصله تون برگرده:)
گفتید کباب گرسنه شدم :| سلف خیلی دوره :(( حوصله ندارم برم :|
سپاس :))
پاسخ:
عه؟ همین دیروز تهران بودیدا..الان مشهدید؟ طی الارض میکنید؟:)
میگن هر کی عکس از سلف دانشجویی بذاره زودتر فارغ التحصیل میشه
خواهش:)
یه سری تفکرات روی بچه های ورژن 60 و قبل از اون نصب نمیشه و خیلی زور بزنیم نصبش کنیم ارور میده :) به ما یاد دادن که دختر باید با نامحرم (همون دانشجوی شما) بداخلاق و سرسخت باشه و بزنتش تا ادب بشه :)) دانا و خوش بیان هم که هستم :) توی کره هم بالاخره یکی از دهه هشتاد یا نود (به میلادی) پیدا میشه که تفکراتش مثه من عتیقه باشه دیگه :) منو اون با صلح و صفا کنار هم زندگی میکنیم... تازه گناه نداره ادم شوئرشو بزنه؟! خیلی هم تاج سره و تازه اون هرچی بگه من میگم چشم (در این حد شوئرمو دوست) :))
پاسخ:
برای اینکه ارور ندید باید فلش بشید و برگردید به تنظیمات کارخونه!:)
چه رفتارهای خشنی به شما یاد دادن؟! اونوخ میخواید از تبریز بلند شید بیایید دانشجوی خوش تیپ منو که شبیه بهرام رادان میمونه رو بزنید؟ دوست دخترش یه دونه مو براتون باقی نمیذاره..البته تا حالا جنگ دختر تبریزی و دختر تهرانی رو از نزدیک ندیدم و مطمئن نیستم به مرحله گیس و گیس کشی برسه ولی مطمئنم که دیدنی میشه:)
تو کره فقط جومونگ روحیاتش به شما میخوره! یا نهایتش کائوچیو...البته مطمئن نیستم کره ای باشه کائوچیو!
یه چیزی میگم دلخور نشید خواهشا: ای شوئر ذلیل!:)

تهران؟! من؟! :| حالا چرا تهران؟!
بله مشهدم. نه یک ساعت و نیم پروازه دیگه عجیب نیست که :|
عه؟! شما نذاشتید پس :))
پاسخ:
همینجوری...فکر میکردم تهران! اصلا آق قلا:)
زیارت قبول.....پروازتون ۱ساعت و نیم بود؟
نه من نمیذارم هیچ وقت...من حالا حالاها هستم:ّ)
سیستم قدیمی رو مگه میشه آپدیت کرد؟! کلا باید دم و دستگاهشو عوض کرد!!!
دانشجوی خوش تیپ؟! یا خداااااااااا یبار نشد استادامون به ما بگن دانشجوهای دختر خوشگلمون :))
آخ اخ دعوای دخترای تبریزی تو دانشگاه ما سر یه پسر!! یعنی اوضاعی بودااااا :))
جومونگ خودش سه تا پسر داره که سه قلو هستن!! منو کجای دلش میخواد بذاره؟!
خودمم اول نوشته بودم شوئر ذلیلم ترسیدم بد برداشت بشه :)
پاسخ:
هیچ کاری تو این دنیا نشد نداره! خصوصا تغییر آدمیزاد! نیازی به تغییر دم و دستگاه نیست!
جدا خوشتون میاد؟ من به دانشجوهای دختر کلاسم بگم دانشجوهای دختر خوشگلم نمیگن این استاد چقدر دختر ندیده اس؟ اینو تا حالا جایی نگفتم و فقط به شما میگم..تو این چند ترمه تا حالا از هیچ دختری خوشم نیومده! دانشگاه قبلی حداقل یکی دو تا میشد هر ترم پیدا کرد....ولی این چند ترمه اصلا از هیشکی خوشم نمیاد...گویا دل مرا آلکس با خود به هامبورگ برده:)
اونا دعوا میکردن شما کجا بودید؟ لطفا راستشو بگید:)
من کارتون راحت کردم دیگه:)
چه حوصله‌ای دارید که بحث می‌کنید با بعضی آدم‌ها، البته خب طبیعیه، استاد هستید و قاعدتا باید صبر و حوصله هم داشته باشید.
با شرایط فعلی جامعه واقعا مردم جرأت نمی‌کنند ازدواج کنند و بعد از اون بخوان بچه‌دار بشن.
اما خب اینا هم مراحل طبیعیه زندگیه و بالاخره خیلی‌ها علیرغم ترسشون تن به این مرحله میدن و بعضیا هم با وجود علاقه ای که به این دو مرحله دارن ولی ازش فرار می کنن.
اما خب بعضیا هم هستن گارد میگیرن و یه سری حرفای به قولی فلسفی و روشنفکرانه میزنن ولی وقتی به زندگیشون نگاه میکنی میبینی خودشون نقض میکنن حرفاشونو.
پاسخ:
ما کلا کارمون بحثه وسطش یه نمیچه درسی هم میدیم:) شوخی کردم البته..هر وقت دانشجوها گیج میشن از این بحثا پیش میکشم !:)
من تصمیم ادمها رو خیلی دخیل نمیدونم...خصوصا وقتی که ازدواج کردن..دیگه خیلی نمیتونن تو بچه دار شدن یا نشدنشون دخیل باشن
ولی خب خانواده ها نقش زیادی دارن تو ازدواج بچه هاشون...کلا هیچ فرمول اثبات شده ای وجود نداره
نه دیگه شیراز :|
بله ببخشید اصلاح شد.

چون من :))
پاسخ:
پس چرا سیل نبرده شما رو؟
خواهش

خدا روشکر:))
خداییش این بانوی ژرمنی شما مثل آقای کره ایه ما بدجور تو کارش (دلبری) وارده که نمیذارن شخص دیگه ای دل ما رو ببره!! :))

راستشو بگم من از دور نظاره گر بودم... اگه فقط یه قدم بهشون نزدیک میشدم منو میکُشتن! چرا؟! چون اون دو نفر عاشق پسری بودن که پسره عاشق یکی دیگه بود... بعد اون دختری که پسره عاشقش بود کلا تو فاز عشق و عاشقی نبود... بعدها اون دختره که تو فاز عشق و عاشقی نبود عاشق چشم بادومی ها شد و عاشق باقی ماند...  شبیه سریالهای ترکیه ای شد :))
پاسخ:
بانوی ژرمنی خودش عاشق منه و یک دل نه هزار دل منو میخواد...به همین سوی چراغ!

با موجبه سالبه و نقیض صغری که میشه کبری بدون تصمیمش، نتیجه میگیریم که دختری که تو فاز عشق و عاشقی نبود شما هستید که عاشق چشم بادومی ها شدید! و من این اصلا تو کتم نمیره..دختری با تفکرات کژال خانزاده چطور پسری جرعت میکنه عاشقش بشه؟ نه خدائیش ما کجای این داستان ساختگی رو باید باور کنیم؟؟!!
خیلی دوست داشتید غرق بشم؟! :/
پاسخ:
نه خدا نکنه... دوست نداشتم که
ولی شما تصور کنید بلاگر اول بیان، تو سیل غرق بشه
میدونید بیان چه خبر میشد؟ تراژدی از نوع سمفونی مردگان!
تو وبلاگ های برتر، وبلاگتون زیر وبلاگ شهید حججی به عنوان وبلاگ ویژه مطرح میشد
دخترای بلاگر میومدن زاری میکردن!
اصن یه وضعی:)
نه شوخی کردم...
امیدوارم خدا شما رو برای حضرت عشق نگه داره و همونجا ماه عسل برید پابوس امام رضا

خب عشقه و همین جراتش دیگه :)) شما میتونین اونجایی که پسره جرات کرده و عاشق شده رو باور کنین و بقیه رو باور نکنین :)
پاسخ:
من که هنوز باورم نشده ولی اگر برفرض محالم این قضیه جدی بود من جای شما بودم هر ۲ تا دختره و اون پسره رو سه تاشون یه جا میزدم!:)
:)))

حضرت عشق وجود خارجی نداره صرفا یه خیال باطله.
پاسخ:
:::)))

نگران نباشید، مثل اون طنزه که تو امتحان  آیین نامه پرسیده بودن سر چهارراه حق تقدم با کیه و طرف گفته بود نیسان آبی و گفته بودن که نیسان آبی نداریم تو عکس و طرف گفته بود نگران باشید خودشو میرسونه، بنظرم شما هم نگران نباشید، حضرت عشق شما هم خودشو میرسونه:) {در مثل مناقشه نیست البته}
تلخند
پاسخ:
الهی العفو
آخه خضرت عشق رو با نیسان آبی؟!!
خدایا توبه
نه با مازراتی مثلاً :|
پاسخ:
چه کم اشتها
لطفا برید ته صف
دوساله از خدا تویوتا اف جی کروزر میخوام
همین اواخر قیمتش دوبرابر شده!
شماحضرت عشق رو با مارزاتی میخواید لطفا نوبت رو رعایت کنید و برید ته صف چند تایی!:)
نمی‌رم :|
پاسخ:
در این گونه موارد من دیگه حرفی ندارم!
از درافتادن با خانمها تجربه خوبی ندارم:)
میم بدم؟!
پاسخ:
آخه دیگر میم برای چی؟
شعر گفتم هیچی به هیچی؟
میم از این رو می‌دهم ای استاد
تا بدانی مادری هیچ شاعری چون ما نزاد :|
پاسخ:
در بیابانِ بیان، آدم چه آسان گو میشود
از خراسان جهان، حوا شعر گو میشود!:)

دردم از یار که نه از سخنِ استاد است
این پریشانیِ ما از ستمِ استاد است :|
پاسخ:
تا حضرت عشق از افق برخیزد
سیلی نبرد دیار حضرت حوا را
الا یا ایها الاستاد بکن رحمی به حالِ من
که گر مهرت شود شامل، کنم من پاس این درس را :|

+ جای شما خالی الان نشستم وسطِ صحنِ انقلاب :)
پاسخ:

آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد

صبر و آرام تواند به من مسکین داد:|


+خوشبحالتون ما رو هم دعا کنید

استاد یه نمه کند ذهن میزنیدا، هی دانشجوهاتون یه حرفی میزنن و هی شما تازه بعدش فکر میکنی بی راه هم نمیگن، انگاری که منتظرید دانشجوها یه حرفی بزنن و فکر ناقص استادشون رو کامل کنن.!
یکی از بچه های چهارده ساله فامیل از یکی از پسرای فامیل خوشش اومده بود، هی میخواست حرف بزنه، میگفت: مهدی اِل کرد بِل کرد، اینو گفت، اونو گفت. الان بحث ازدواج شما یاد اون انداختم :)
شما جدی نگیرید کامنتمو :))
پاسخ:
:(
۱۸ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۳۴ دختری از جنس باد
تا حدودی با اون دانشجوتون که گف بچه دار نمیشه موافقم و تا حدودی هم با شما:/
یه وضعیه که ادم نمیدونه چه غلظی بکنه که غلط دیگه ای پشت سرش درست نشه-_-
پاسخ:
شرایط دشواریه....هر کاری بکنی بازم دشواره
اخم نداره که استاد. شوخی میکنم خب. :)
باید الکساندرا رو واسطه کنم از دلتون درآره.
پاسخ:

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بی‌کس

دد و دامت کمین از پیش و از پس

بیا تا حال یکدیگر بدانیم

مراد هم بجوییم ار توانیم

که می‌بینم که این دشت مشوش

چراگاهی ندارد خرم و خوش

که خواهد شد بگویید ای رفیقان

رفیق بیکسان یار غریبان

مگر خضر مبارک پی درآید

ز یمن همتش کاری گشاید

مگر وقت وفا پروردن آمد

که فالم لا تذرنی فرداً آمد

چنینم هست یاد از پیر دانا

فراموشم نشد، هرگز همانا

که روزی رهروی در سرزمینی

به لطفش گفت رندی ره‌نشینی

که ای سالک چه در انبانه داری

بیا دامی بنه گر دانه داری

جوابش داد گفتا دام دارم

ولی سیمرغ می‌باید شکارم

بگفتا چون به دست آری نشانش

که از ما بی‌نشان است آشیانش

چو آن سرو روان شد کاروانی

چو شاخ سرو می‌کن دیده‌بانی

مده جام می و پای گل از دست

ولی غافل مباش از دهر سرمست

لب سر چشمه‌ای و طرف جویی

نم اشکی و با خود گفت و گویی

نیاز من چه وزن آرد بدین ساز

که خورشید غنی شد کیسه پرداز

به یاد رفتگان و دوستداران

موافق گرد با ابر بهاران

چنان بیرحم زد تیغ جدایی

که گویی خود نبوده‌ست آشنایی

چو نالان آمدت آب روان پیش

مدد بخشش از آب دیدهٔ خویش

نکرد آن همدم دیرین مدارا

مسلمانان مسلمانان خدا را

مگر خضر مبارک‌پی تواند

که این تنها بدان تنها رساند

تو گوهر بین و از خر مهره بگذر

ز طرزی کآن نگردد شهره بگذر

چو من ماهی کلک آرم به تحریر

تو از نون والقلم می‌پرس تفسیر

روان را با خرد درهم سرشتم

وز آن تخمی که حاصل بود کشتم

فرحبخشی در این ترکیب پیداست

که نغز شعر و مغز جان اجزاست

بیا وز نکهت این طیب امید

مشام جان معطر ساز جاوید

که این نافه ز چین جیب حور است

نه آن آهو که از مردم نفور است

رفیقان قدر یکدیگر بدانید

چو معلوم است شرح از بر مخوانید

مقالات نصیحت گو همین است

که سنگ‌انداز هجران در کمین است

دلا تا کی چنین گریه چنین بی‌تابی و زاری
دمی آسایشت باید چو فردا امتحان داری! :|

+ محتاجیم به دعا
پاسخ:
یارب نظر تو برنگردد
پاسیدن امتحان سهل است :|
استاد ما هم امروز اومده میگه بقیه‌تون کجان؟ پشت سیل گیر کردن؟ :))
(فک نکنید فقط خط اولو خوندم‌ها! کلشو خوندم ولی واسه بقیه‌ش کامنت نداشتم! :دی)
پاسخ:
عجب استاد نکته سنجی دارید دقیقا مثل من:)
ممنون...همشم نمیخوندید مسئله ای نیود:)
توانم نیست بیش از این برای خواندنِ جزوه
کمی کوتاه بیا استاد و با لبخند بده نمره :|
پاسخ:

همانا مدرکت را لوله کردی
سپس بردی فرو در کوزه ای آب! :|


برایت آورم استاد، من آب از سرِ چشمه
بگو لیکن چرا چشمانِ آبی‌ات پر از خشمه :|
پاسخ:
همچو اَلِکس روز و شب بی خویشتن  
گشته‌ام سوزان و گریان الغیاث :|
ثریا می‌زند فریاد که ای استاد و ای استاد
چرا تقدیرِ ما این بود و از دستت چه‌ها افتاد :|
پاسخ:
دوباره عصر یخبندان شده، سرد است، حضرت حوای با پرستیژ
تویوتای کروزم را کسی جایی نهان کرده، حضرت حوای با پرستیژ :|

جالبه که چقدر بحث بچه دار نشدن جدی شده توی نسل ما :)دقیقا این بحث همیشه هست و خیلی از دوستام گارد میگیرن و خب به نظرم حق دارن نظر یکی از دوستام خیلی جالب بود میگفت من از کجا باید مطمئن باشم کسی که من باعث اومدنش به این دنیا میشم چند سال دیگه زندگی خوبی داشته باشه و من کنارش باشم از کجا معلوم بعد گله نکنه از بودنش اینجا و خب به نظرم یکمی حرفش منطقی بود ادم استرس میگیره خب :))
پاسخ:
البته تو کلاس ما که اتفاقی این بحث پیش اومد...اینجور باشه هیشکی نباید بچه دار بشه و نسل بشر باید منقرض شه
ولی مطمئن باشید خدا اینطور نمیخواد و کاری میکنه که به هر طریقی نسل بشر منقرض نشه:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">