امروز رفتم کلاس، به دانشجوها میگم فقط همین تعدادتون رو سیل نبرده؟ میگن نه استاد! نصف بیشترمون خواب موندن!:)
یکیشون گفت من وسط سیل گیر کرده بودم با هلی کوپتر اومدم، گفتم نکنه تو همونی بودی که کمک خلبانِ هلی کوپتر رو کتک زدی؟ گفت نه...ولی آخرش معلوم شد خالی بسته و اصلا تو سیل گیر نکرده:) ولی یکی از دانشجوها گفت دلیل کتک زدن کمک خلبان این بوده که بدلیل نقص فنی که هلی کوپتر مجبور به فرود اضطراری شده کمک خلبان گفته پول خون شما ارزونتر از پول هلی کوپتره و بخاطر همین زدنش! راستش من تا حالا نشنیده بودم! جایی هم نخوندم ولی خب دانشجوها حتما اطلاعاتشون بیشتره! راست و دروغش گردن خودشون!
به دانشجوی متاهل اهل پایتخت فرهنگی ایران هم میگم اوضاع چطوره با این گرونی؟ متاهلی فاز میده هنوز یا نه؟ هنوز داری در مقابل زنده بودن مقاومت میکنی یا صدای بلندگویِ زندگی و گرونی به گوشت رسیده که دیگه مقاومت بسه و دیگه تسلیم شو!:)...میگه نه استاد هنوز دارم مقاومت میکنم! بهش میگم پس ادامه بده تو میتونی:)
یکی از خانما با همسرش همکارن و هر دو پشت کانتر، گفتم چرا مسافرای هواپیما رو وقتی دیر میرسن راه نمیدید میگه استاد قانونه! میگم جطور برای نور چشمی ها قانون نیست..میگه خوب خودتون دارید میگید نورچشمی:) راستش خلع سلاح شدم!:)
یکی از پسرا میگه استاد من اگر ازدواج هم بکنم بچه دار نمیشم..میگم چرا؟ میگه چرا یک انسان دیگه رو باید بدبخت کنم؟ میگم تو که الان بدبخت شدی و تو این دنیا اومدی میخوای چکار کنی؟ میگه اون دیگه کاریه که شده! میگم نسخه اتو برای خودت میتونی بپیچی ولی برای دیگران نه!بچه تو زندگی باعث میشه آدم انگیزه و امیدش به زندگی بیشتر بشه! میگه یه انسان دیگه رو شما میخواید بدبخت کنید که امید و انگیزه تون به زندگی بیشتر بشه؟ اون چه گناهی کرده؟ بعدش با خودم فکر کردم دیدم بیراه نمیگه ها! با این قیمت سیب زمینی و پیاز و پوشک و دلارو ...آدم بچه دار بشه که چی؟ نهایتش یه همسر بگیره و هر وقتم دلش خیلی بچه خواست بره یکی دو تا بچه پرورشگاهی رو بیاره بزرگ کنه..ولی باز خودم جواب خودمو دادم که هیچی بچه خود آدم نمیشه! دوباره سایپای درونم گفت که با شرایط فعلی و مشکلات و قیمت خونه و هزینه سرسام آور ازدواج و وضعیت فرهنگی جامعه که الان جووونا خودشونو زیادی می بینن حق با اون دانشجوئه...ولی باز ازدواج و داشتن فرزند بنظرم حق هر انسانی هست و مطابق با فلسفه شیخ اشراق وجود در این دنیا از عدم و نیستی بالاتره و ما هم هر چند شرایط سختی رو داریم تجربه میکنیم بخاطر بودنمون در این دنیا باید ممنون پدر مادرهامون باشیم فضایی را ایجاد کردند که از بین میلیون ها کروموزوم، ما درگیر این کره خاکی بشیم!!! (شاید خیلی موافق نباشید ولی مشکل اینجاست که ما فقط بودن رو تجربه کردیم و نبودن رو تجربه نکردیم و هیچ درک و شناختی از نبودن نداریم!)و اینکه طبیعت این دنیا تحمل رنج و سختی هست..هر چند خیلی ازاین سختیها تقصیر خودمونه یا تقصیر کسایی که این شرایط رو برای ما بوجود آوردن...ولی در کل باور کنیم که همه لحظات زندگی هم سخت و طاقت فرسا نیست! خود من دقیقا وقتی به آلکساندرا یا تویوتای خیالیم فکر میکنم یا حتی وقتی جورابامو در میارم و رد کش جورابمو روی پام میخارونم اون لحظات رو با هیچی عوض نمیکنم:) به همین سوی چراغ!!