نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

محبوب ترین مطالب

سی و یکم مارس!

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۳۷ ب.ظ

تعطیلات

تعطیلات نوروزی موهبتی است الهی..هر چند کاممان در روزهای اول تا همین روزها که سیل آرام و قرار از مردم سرزمینم ربوده، کاممان را تلخ کرد! ولی فارغ از دعواهای سیاسی و طنزهای معمول در شبکه های مجازی، مهمان نوازی مردم شیراز و پاسخگویی مردم زلزله کرمانشاه و وارسال هدایای مردمی به استان گلستان کاممان را شیرین کرد. 


من متخصص سیل نیستم!

راستش من متخصص سیل نیستم و همینطور شناگر ماهری هم نیستم! هر چند هر ازچندگاهی از استخر غافل نیستم، ولی میدانم که آب و سیل، نامرد است!، به کسی هم رحم نمیکند، بچه ۴ ساله باشد یا مادری بزرگسال!، خاطراتی که از غرق شدن در دریای خزر کمابیش می شنویم تاییدی است بر نامردی آب، اینکه این سیل چقدر قابل پیش بینی بود یا نبود، چقدر اقدامات انجام شده جوابگو بود را هم نمیدانم، فقط یک جمله به دست اندرکاران می گویم: خودتان را بگذارید جای این مردم سیل زده! اگر سیل به خانه خودتان می آمد همینطور عمل میکردید؟ اگر بله درود بر شما، اگر خیر وای بحالتان!


کتاب:

از نوروز تا کنون، سومین کتابی است که مشغول خواندنش شده ام...خیلی وقت بود کمین کرده بودم برای خواندن این کتاب، ولی فرصت نمیشد! این کتاب نامش تافته های جدا بافته یا داستان موفقیت نوشته ملکوم گلادول و ترجمه خانم میترا معتضد هست، که فرهیخته عزیز آقای محمد رضا شعبانعلی این کتاب را لابه لای فایلهای صوتی سودمندشان معرفی کردند و از آن زمان من مترصد زمانی برای خواندن این کتاب بودم.


محمد رضا شعبانعلی و سایت متمم:

او قطعا مرا نمی شناسد، بعید هم میدانم به وبلاگ من سر بزند، ولی لازم است بگویم که خیلی چیزها از فایلهای صوتی اش که سخاوتمندانه و به رایگان درسایتش و سایت متمم به اشتراک گذاشته یاد گرفته ام...یادم نمیرود در بحبوحه شرایط کاریِ آن روزها که تازه مسئولیتی هرچند کوچک بر عهده من گذاشته شده بود، در آن شرایط سخت این فایلهای خیلی به من کمک کرد...آشنایی با ایشان را هم مدیون سعید یگانه عزیز هستم که این روزها حضورش کمرنگ شده در دنیای وبلاگ نویسی، اخیرا هم که از بیان جامه هجرت بر تن نموده و سایت شوکولاگ را بنا نهاده. در خصوص آقای شعبانعلی لازم به ذکر هست که ایشان موسس سایت متمم هستند که از نظر من یک دانشگاه مجازی محسوب میشود. خود من شاید فرصت زیادی نداشته باشم تا بیشتر از این سایت استفاده کنم ولی معرفی کردم تا سایر دوستان اگر خواستند از این سایت وزین بهره ببرند.


وبلاگهای خدابیامرزی

من وبلاگ نویسی را از بلاگفا شروع کردم و به بیان رسیدم...اولین وبلاگم برای دانشجویانم بود...تجربه خیلی خوبه بود..یادش بخیر....از بلاگفا هم ممنونم که در دهه ۸۰ خلا نوشتن را برای من پر کرد....اما بلاگفا هم نظیر نوکیا مرا در کالبد خودش محبوس کرده بود و من مجبور به هجرت بودم....بیان را یادم نیست چطور پیدا کردم.

اما در بلاگفا یادم است که وبلاگی که مرا مجذوب خود کرده بود آقایی بود که با یک ۲۰۶ سفرهای خود و همسرش را در وبلاگ مینوشت و من میخواندم و لذت میبردم.. یادش بخیر..بعید میدانم هنوز ادامه بدهد و همینطور آدرس وبلاگش را هم نمیدانم

در بیان هم وبلاگ حرفهای بی پرده آ.. مرا مبهوت خود کرده بود..شاید به جرات بتوان گفت واقعا وبلاگ نویس فعال و مبتکری در حوزه وبلاگ نویسی بودند که متاسفانه ایشان هم به اینستا هجرت نموده و دیگر ادامه ندادند. یکی دو بلاگ هم غیر از بیان بودند که مخصوصا یکیشان بسیار برای من راهگشا بود..ایشا هم دانشجوی دکترا بودند که متاسفانه ایشان هم ناگهان ناپدید شدند! خوانندگان محترم وبلاگ من و خصوصا بیانی های عزیز بخاطر اینکه از وبلاگشان یادی نمیکنم حتما مرا خواهند بخشید...بنظرم هر وبلاگی خواندنی است...وبلاگهایی که نام بردم هنوز منتظرم بروزرسانی شان هستم..ضمن اینکه خوشحالم که در بیان وبلاگهای بی نظیر و دوستان خوبی دارم..


وبلاگ و وبلاگ نویسی

در این زمینه سخن ها زیاد گفته اند و شنیده اید.، عده ای عمر وبلاگ نویسی را تمام شده میپندارند و عده ای هنوز به وب معتقدند. محمد رضا شعبانعلی عزیز در پاسخ یکی از کامنت هایشان به یکی از خوانندگانشان، به ظنز ایمیل را برای پیرمردها و شبکه های اجتماعی را برای جوان ها می دانند! هر چند من ایمیل را کانال ارتباطی آکادمیک میدانم و شبکه های اجتماعی را بیشتر کانال ارتباطی خبری یا تجاری...ثبات وب برای من ثابت شده، مطلبی بنویسی و سالها بماند به یادگار...ولی هنوز این سوال برای من حل نشده که چرا عمر این وبلاگ ها اینقدر کوتاه است؟ همه میایند و میروند..گویی هیچ وقت نبوده اند و به قول عامیانه اش: نه خانی آمده و نه خانی رفته است! با چنین تعبیری. شاید یک دلیلش آن باشد که بلاگر حرفی برای گفتن ندارد دیگر..کنکوری داشته و یا از تاریکی تنهایی به دنبال یاری میگشته و یا ...و اکنون که مشکلش حل شده دیگر وبلاگ به کارش نمیاید!..البته همه اینطور نیستند!....خودم من از شما چه پنهان بارها خواسته ام بروم!..از دست برخی مخاطبان یا از نداشتن حرفی برای گفتن! و یا از نخوانده شدن یا دید نشدن یا کامنت نداشتن!...تعارف که ندارم..من هم ..ولی با خودم به این نتیجه رسیدم که بمانم و بنویسم..چه اینکه بنویسم بهتر از آن است که بروم!...در برهه ای که حرفی برای گفتن نداشتم هم ننویسم یا مطلب مفیدی را به اشتراک بگذارم....چه میشود مگر؟ آسمان به زمین میاید؟ مخاطبانم را از دست میدهم..خب بدهم...من که عنوان وبلاگم ماهیت نوشته هایم را مشخص کرده....این نظر من است و حتی اگر سایر بلاگرها هم که بروند(هر چند دوست ندارم) ولی من میمانم!...تا وقتی که زنده ام...اصلا چرا وبلاگم را نابود کنم؟


ن.خ

نمیخواستم این پستم دچار این همه پراکندگی موضوعی شود، ولی چه کنم که مغزم دستور میدهد و دستم انجام میدهد و تایپ میکند! انگار من این وسط هیچ کاره ام!  شاید تنها سریالی که قسمت های بیشتری از آن دیده ام همین سریال ن.خ باشد...اوایل تحریمش کرده بودم که چرا بی پروا سریال پایتخت دوست داشتنی را کپی کرده؟!!! هنوز هم این اعتقاد را دارم..ولی خب در روزهای بی پایتختی، بسان لنگه کفشی است در بیابان! برخی شخصیت های سریال عذابم میدهد..مثل مهیار! چندشم میشود می بینمش! ولی خب بنظرم اگر کمی بوته نقد را سهل انگارانه تر برای این سریال در نظر بگیریم، تا حدودی توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند..هر چند هنوز خیلی زود است....از سوی دیگر پایتخت مردم را چندین سال است شیفته خود کرده و مردم این سریال را به گونه ای مهمان نوروزی خود جا زده اند! ن.خ هم هیچ وقت پایتخت نمیشود و نخواهد شد...ولی اگر کسی مثل سعید آقاخانی بخواهد سریال بسازد چه باید بکند؟ درست است که تقلید در ساخت سریال معمولا جواب نمیدهد..ولی رزومه سعیدخان را ببینید. اولا که اهل بیجار است. ثانیا کارنامه نسبتا موفقی دارد.....باید به او فرصت داد که سریالی نوروزی بسازد و حالا که لوکیشن کرمانشاه یا همان حوالی را برگزیده بهتر است به او فرصت دهیم تا شانس خود را امتحان کند. 


عصر جدید و رکب!

با احسان علیخانی که شوخی میکنند میگویند او تبحر خاصی در کشف کردن دارد حالا کشف کردن چه؟ خودتان بهتر میدانید!. عده ای برنامه اش را کپی میدانند و بی ارزش...من به این حرفها کاری ندارم...من فقط می بینم...بنظرم این حق را که دارم...کار داوران را سخت میدانم..هر چند در بعضی موارد به خوبی عمل میکنند و در برخی موارد نه و ناعادلانه! به ترکیب داوران و ثابت بودن این ترکیب هم نقد دارم...ولی با نظرات داور آخر در اجرای فردی که ادای معلولان را در آورد و بعد خود را بازیگر تئاتر معرفی کرد، بسیار موافقم...بنظرم به هر بهانه ای حتی بهانه هایی که احسان علیخانی سرهم کرد، نباید به مخاطب رکب زد و مخاطب را سرکار گذاشت...خصوصا اینکه بنظرم جالب نیست از کیسه افرادی که نقصی در گفتار دارندخرج کنیم!

نظرات  (۹)

تنوع موضوعی تو این پست موج می‌زنه. آدم نمی‌دونه برای کدوم بندش کامنت بذاره :))
مهمونای عیدمون هر بار بحث سیلو پیش می‌کشیدن که کار خودشونه، من سریع می‌گفتم آقا من متخصص سیل نیستم، جغرافیام هم در حد همون کتاب دبیرستانه. چنین چیزها ندانم.
سایت متمم رو هم می‌شناسم.
در مورد ایمیل هم معتقدم برای کارهای آکادمیکه. وبلاگم هم خیلی دوست دارم. دیگه عرضم به حضورتون که نون خ رو ندیدم ولی چون مخفف اسم خودمه هر موقع اسم این سریاله رو می‌شنوم حس می‌کنم اختلاس کردم و دارن به من اشاره می‌کنن :))
برای عصر جدید و اون پسره هم من رأی دادم. به اون بختیاری‌ها هم رأی دادم البته. سال نوتون هم مبارک.
پاسخ:
بله همینطوره!!:)) یه پست هم گفتیم این شکلکیه بنویسیم:)
یعنی خودشون سیل ایجاد کردن؟ یعنی اینا قدرت جاری کردن چنین سیلی رو دارن؟ جواب خوبی میدید بهشون
چه خوب.
نکنه شما همون خانمه هستید که فرار کرده رفته کانادا؟:)
کارخوبی کردید..سال نوی شما هم مبارک
عه راستی سلام:))
سلام جناب استاد
عجب پست طولانی و متنوعی!!! 
و البته با ادبیاتی کاملا جدید که اگه قالب وبتون رو هم تغییر میدادید اصلا متوجه نمیشدم که اینجا وب شماست(:
تعطیلات.. که داره تموم میشه ما هم فقط اخبار سیل رو دنبال میکردیم و البته اندوهگین بخاطر هموطنای سیل زده.. 
عصر جدید درسته کپی برداری هست ولی من دوسش دارم و بنظرم سرگرم کنندست.. 
در مورد وبلاگ نویسی و موندن توی بیان هم کار بسیار پسندیده ای می نمایید چرا که من از خوانندگان همیشگی تون هستم و علاقمند به وبتون:) 
راستی سال نوتون هم مبارک😇
پاسخ:
سلام سرکارخانم روشنا
یه ایطور پست هایی هم میزنیم ما!!!
ادبیاتم خیلی متفاوت بود؟ واقعا؟یعنی یه بار هم مثل ادمیزاد نوشتم شما تعجب کردید:) یعنی قبلا ادبیاتم سخیف بود یا الان؟
بله متاسفانه اخبار خوبی نبود
منم دوستش دارم..عصر جدیدو میگم:)
شما خیلی لطف دارید...دلگرمی خوانندگانی چون شماست که به ما انگیزه میده
راستی سال نوی شما هم مبارک
راستی سلام:)
۱۱ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۱۲ chefft.blog.ir 💞💕

نون خ که هیچ تشابهی با پایتخت نداره اصلا، 
و ب نظرم برای کسایی که با زبان کردی آشنایی دارن خیلی جذابه، 

در مورد عصر جدید هم باید بگم که پسره کارش درست نبود، با احساسات همه بازی کرد. 
پاسخ:
بنظرم کاملا مشابه هست و الگو برداری کرده
برای ما هم که آشنایی نداریم جذابه

منم همینو گفتم دیگه:)
اختیار دارید جناب ادبیات سخیف کدومه!!! 
اتفاقا خیلی هم جذاب و دوست داشتنی هست.. 
در کل منظورم این بود ما به همون ادبیات عادت کرده بودیم و اینکه یجوری امضای وب شما محسوب میشد😇😇

پاسخ:
خواهش میکنم مزاح کردم:)
لطف دارید شما
نظر لطفتونه...منظورتون اینه که ادبیات سخیفم یک نوع سیگنیچر برای وبم محسوب میشه دیگه نه؟:)
سلام و سال نو مبارک
میشه بگید در اوایل کارتون، کدوم صوتهای آقای شعبانعلی کمکتون کرد؟
ممنونم
پاسخ:
سلام و سال نوی شما هم مبارک
البته خیلی یادم نیست ولی تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه اون اوایل فایلهای به ترتیب هنر استعفا و دانش حرفه ای و .. حرفه ای رو شاید ایتدا گوش کردم.....بعد مصاحبه هاشون با رادیو اقتصاد و فایلهای مدیریت زمان و در نهایت چیزی که خیلی توجه من رو جلب کرد سه تا فایل مسیر زندگی رو خیلی دوست داشتم...هنر مذاکره و گفتگوی دشوار و مذاکره تلفنی و تفکر سیستمی و ..هم جالب بودند..
خواهش میکنم
درود بر احسان عزیز و ممنون از نظر لطفت

شخصاً اعتقاد دارم بخش بزرگی از مردم ما به نوعی مدیون محمدرضا شعبانعلی هستن.

آقا این بخش پیوندهات عجب پُرباره. تا حالا دقت نکرده بودم. البته فروم‌هایی که گذاشتی همگی به زبون اجنبی‌های ازخدابی‌خبره و منم که فارسی رو به زور میخونم و چیزی دستگیرم نشد ولی خب یاد و خاطرۀ مرحوم "تیونینگ تاک" در ذهنم دوباره زنده شد! یادش بخیر.

دیدم که ویرگول رو هم در پیوندهات داری. اتفاقاً همین الان یه مطلب در ویرگول میخوندم به قلم دکتر علی نیکویی. گفتم بذارم دیگران هم مستفیض بشن:
به فلان تتلو [!!]

موفق باشی
پاسخ:
سلام خدا و بندگان شایسته اش بر سعید آقا ی گل- حواهش میکنم برادر

واقعا همینطوره...آدم باسوادی که بخیل نیست و سوادشو به راحتی در اختیار دیگران میذاره
خواهش میکنم...نگفته بودم سعید جان بهت که من متعلق به مردمم؟:) وای گفتی تیونینگ تاک و کردی کبابم! انگار من یکی از تکیه گاههای زندگیمو تو وب از دست دادم!  ال ۹۰ امو تو سال ۸۸ با راهنمایی همین سایت خریده بودم..اون زمان که کسی نمیدونست ال ۹۰ خوردنیه یا نوشیدنی! هر چند مفت فروختم! میگن بخاطر عدم حمایت مالی اسپانسر یا نداشتن توجیه اقتصادی بوده که الان در دسترس نیس!  خیلی حیف شد! هر چند مگه دیگه میشه تو این دوره زمونه ماشین خرید؟ ولی باز خوب بود که همین قار قارک مون رو میدونستیم چه بلایی سرش بیاریم..من هنوز رفرش میکنم لینکشو!
راستش لینک ویرگول رو گذاشتم ولی هنوز نتونستم جدی پیگیرش بشم...بدجوری بیان مویرگی تو پوست و گوشتم رخنه کردهو..دعا کن منم جهانی بشم:)
احتمالا لینکی که گذاشتی فعال نیست ولی گوگل کردم امیدوارم منظورتون همین لینک بوده:

متاسفانه این مایه ننگ رو خیلی بهش پروبال دادن و اگر دستم بهش میرسید میدادم صندوق حواله اش رو تخلیه کنند تا عبرتی باشه برای سایرین! حیف این همه فالوور....ممنون بابت لینکت

شما هم موفق باشی
بله دقیقا... ( البته ادبیات منحصر به فردتون نه سخیف) 
ولی ترجیحا همون ویژگی یا امضا بگیم تا زبان پارسی را نیز پاس بداریم:) 
پاسخ:
بازم ممنون از نظر لطفتون
باشه ما هم امضا میگیم..ممنون که  زبان پارسی رو پاس میدارید:)۱
سلام بر استاد گرامی
سال نو رو تبریک میگم :)
موضوعات مختلف بودند و جالب :)
در رابطه با موضوع آخری بنده هم با رای منفی داور موافقم.
موفق باشید
پاسخ:
سلام بر جناب منزوی عزیز
سال نوی شما هم مبارک باشه امیدوارم سال پر خیر و برکتی در انتظارتون باشه
ممنون از لطف شما
خوشحالم که رای شما هم منفی بود...
شماهم موفق و پیروز باشید
سلام 
چقدر وبلاگتون حس خوبی داره ، واقعا لذت بردم 
بله دریا بسیار نامرد هست به راحتی از اعماق دریا رخت غزا برای خانواده هایی روی شن ها میندازه 
من اولین وبلاگم رو در رومفا ساختم و بعد سایت دچار نقص شد و کلی از پست هام رفت و به ناچار رفتم بلاگفا که باز هم دچار نقص شد و رفتم لاین بلاگ امیدی به لاین بلاگ بود اما دیگه تبدیل تجارت شده بود و خبری از حرف دل نبود و اومدم بیان و موندگار شدم تا به امروز 
راستشو بخواید چندبارب بار و بنه جمع کردم که برم اما مورد عنایت دوستان قرار گرفتم و موندم ، اینستاگرام برای من جذابیتی نداره چون من ارتباطم رو با دنی و آدماش از طریق وبلاگ پیدا کردم اونجا آدماش فرق می کنه و هم جنس من نیست و این شد که ادامه میدم 

در ارتباط با برنامه عصر جدید هم باید بگم که با نقد شما درباره ثابت بودن داوران در هر برنامه موافقم ، لزومی نداره دو تا بازیگر حضور داشته باشه در برنامه ی استعدادیابی ، فقط بازیگری استعداد نیست که ورزش هم هست به جای خانم نونهالی باید یه ورزشکار میومد چون آقای حیایی هر نقشی بازی کرده درجه ی یک بوده ، آهنگساز چه ربطی به ژیمیناستیک داره ، باید داورا نسبت به کار شرکت کننده ها تغییر کنه 
اون شب اون آقا اومد من رو به گریه بودم مادرم گریه کرد با خانم نونهالی کاملا موافقم 
پاسخ:
سلام
ممنون از لطفتون...متشکرم
واقعا غم انگیزه ...
متاسفانه اینستاگرام مثل محله های پایین شهر شده!

ممنون که موافقید...برنامه خوبی بود و هست بشرط اینکه یکم حرفه ای تر عمل کنن
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">