وای خدای من، چه آرامشی در این عکس نهفته است!
کاش من الان تو این قایق بودم!
و دراز میکشیدم و آفتاب میگرفتم
صدای امواج میشد موسیقی لحظه هام و یکی مثل این ترک صوتی آرامش رو به من تزریق میکرد
فارغ از هرگونه مشغله فکری و ذهنی
عصر هم ساعت 5 یا 6 بلند میشدم میشستم و هندونه ای رو که قبلا تو یخچال قایق! گذاشته بودم در میاوردم بعدش میدیدم ای بابا چاقو ندارم هندونه رو ببرم!
بعد هندونه رو می کوبوندم به لبه قایق میشکست میدم ای دل غافل، هندونه کاملا سفیده! (باغت آباد!)
بعد یهو هوا طوفانی میشد! و ابرهای سیاه و بارون شدید شروع به بارید میکرد!
بعد ضد حال میخوردم و دوان دوان به سوی ساحل!
بعد یهو از خواب میپردیم!
آقا بی خیال! به ما اصن آرامش نیومده! خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ