چند روز پیش رفتم گواهی تدریس بگیرم برای همین جلساتی که این روزها منو دربدر کرده!!!
چند روز پیش رفتم گواهی تدریس بگیرم برای همین جلساتی که این روزها منو دربدر کرده!!!
این کلاس هفده تا بیست ما هم برای خودش داستانی شده،
گفتنی ها رو در این پست گفتم
بنا بود اگر درخواست ها زیاد شد قسمت دوم رو هم بذارم..
که البته استقبالی نشد (که برای من مهم نیست) ولی باز من قسمت دوم رو میذارم
یه کلاس دارم که تایمش ساعت 5 تا 8 بعدازظهر هست
تعداد دانشجوهاش هم کم هست و اکثرا آقا هستن
روز پنج شنبه بعد از درس سر کلاس یه بحثی با موضوع ازدواج شکل گرفت که منشا بحث دانشجویی بود که تازه ازدواج کرده بود و در دوران عقد بود
دیروز روز پرکاری داشتم...
خودم هم فکر نمیکردم اینقدر کار ازم بر بیاد!
صبح ساعت یه ربع به شش بلند شدم و برای فرار از طرح زوج و فرد خواستم مثلا زود برم....ساعت 6و نیم رو رد کردم ولی هنوز نرسیده بودم!
خدا کنه جریمه نشده باشم....(الان به این اسمایلی نیاز دارم که داره دعا میکنه ولی نیست! این بلاگ همه چیزش خوبه ها ولی اسمایل نداره ضمنا جدول هم نمیشه توش کشید..البته منظورم جدول کنار خیابون نیست!)
از 8 صبح تا 8 شب کلاس..با انواع و اقسام آدمیزاد معروف به دانشجو!
چقدر هم تفکراتشون متنوعه
قد و نیم قدّ! با افکار و روحیات کاملا متفاوت و متناقض...