شنیدستم کـه استادی جوانسال محصل بـچـه ای راکـرد دنـبـال
پسفردا دانشجوهام امتحان دارن....یکی از دانشجوهام که یه پسر به شدت عدالت طلبیه پیام داده که استاد جزوه تون حرف نداره..یکم مشکوک میزنه..یعنی نمره میخواد؟ ولی نه درسش که خوبه...یکی از کاندیداهای نمره بیست کلاس باید باشه...پس یعنی جزوه خوبی بهشون گفتم؟ درس پیل افکنی که به قول یکی دیگه از دانشجوها این درس یک غول بزرگه .....
یکی از دانشجوهام که یه خانمی هست در حال طلاق و طلاق کشی و معتقده که شوهرش بهش خیانت کرده و بیست و چند میلیون تومن پولشو بالا کشیده و طراح لباس هم هست پیام داده که استاد سوال و جوابا رو ندارم چکار کنم؟ شماره یکی از دانشجوهای جزوه دار رو براش فرستادم...تشکر کرد و گفت استاد دعام کن بتونم حقمو بگیرم...خیلی سرکلاسامم نیومد ولی میگه میتونم پاس کنم...
فردا شب، شب سختی برای دانشجوهامه..دو تا عمه مرحومم به شدت در معرض خطرن! البته بعیده کار به اونجاها بکشه..من که براشون حسابی وقت گذاشتم و تمرین حل کردم......ولی خب احتمالش صفر نیست.....
موندم این ترم قلع و قمع کنم و کریتیکال دسیژن با نمراتشون برخورد کنم یا همه رو مشمول عفو اسلامی بنمایم و تو این سرمای زمستون یه حالی بهشون بدم اساسی و همه رو پاس کنم
البته تجربه نشون داده که بازم قدر نمیشناسن و میگن استاده وطیفه اش بود...الان بنظرم با قلع و قمع بیشتر موافقترم..
ای کریمی که لکسوس را آفریدی و آن را اشرف مصنوعات بشر قرار دادی تا قیمتش به وهم و خیال ما نرسد!!
الهی! عذر احسان بپذیر که صبر راننده لکسوسی را که درست سه تا ماشین جلوتر من، امروز با یک پرایدوانت بیچاره سر چهار راه تصادف کرد را ندارد!
الهی! بر خطا و کم صبری خود معترفم که اگر جای راننده لکسوس بودم بجای یک اعتراض ساده، راننده پراید وانت را میبافتمش بهم یا اگر نمیبافتمش بهم، در عوض کله اش را لای دنده فلاویل جای داده و او را همراه با پیستون شماره ۳به فریضه احتراق موتور مشغول میداشتم!
الهی! عذر ما بپذیر و بر عیب های ما مگیر.
الهی!بی صبری احسان را ببخش چرا که تو احسان را میشناختی که به او لکسوس ندادی!
الهی! خواندی تأخیر کردم. فرمودی تقصیر کردم.
الهی! عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.
الهی! بر بردباری احسان بیفزا و از خزانه غیبت یک آهن پاره از مدل تویوتای C-HR مدل بیست بیست یعنی ۲۰۲۰ عنایت فرما...
آمین ای رب العالمین.......
قابل توجه مخاطبانِ جان!
باورتون میشه از هشت صبح امروز جمعه بیست و یَکمِ دی ماه، بنده در آزمایشگاه استاد راهنما شرف حضور دارم؟
نه باورتون میشه؟
ای کسایی که تا نه و ده تو رختخواب بودید و حسابی خوابیدید! نمیگم کوفتتون بشه ولی میگم به یاد ما بلبلان بیشه علم و فناوری هم باشید!
اصلا بهتون گفته بودم یه شب نگهبان اومده بود و من چون حواسم به مقالات بود و یادم رفته بود اینا ده شب در ورودی رو قفل میکنن، اومدنو ببر بیشه علم و فناوری رو تا دوازده شب تو این سرما شکم گشنه زندانی کردن؟
نه گفته بودم؟ یا نگفته بودم؟
چرا اصلا شما حواستون به ببر بیشه علم و فناوری نیست؟ به کجا میروید؟؟!!!
روزای سختی رو دارم میگذرونم..اصلا حواستون هست؟ دعا کنید پروپوزال من به راحتی تصویب بشه..مرسی
دومین فیلمی که از منوچهر هادی در چند روز گذشته دیدم، فیلم آینه بغل بود که کاملا از وقتی که برای دیدنش البته به صورت غیر مستقیم و مالتی تسک( یعنی همراه با خوندن مقالات و سرچ اینترنتی این فیلم رو دیدم) گذاشتم کاملا راضیم
فیلم قبلی منوچهر هادی من سالوادور نیستم بود که بنظرم خیلی فیلم قشنگی بود و قبلا در این پست به انداره کافی در موردش صحبت کردم.
آینه بغل فیلم خوش ساختیه و آدم سختگیری مثل من تونست با این فیلم ارتباط برقرار کنه....در همین فیلم بود که متوجه شدم دقیقا چهاردردصدی که میگن یعنی چی:)
اینم خلاصه فیلم:
قیمت آینه بغل ماشین بعضى ها معادل زندگى خیلى هاست. مرتضی(جواد عزتی) پسری است که در گاراژ کار میکند و به مناسبت سالگرد نامزدیاش از گاراژ ماشین گرانقیمتی را به عنوان امانتی برمیدارد، در همین حین که نامزد او سوار بر ماشین است و مرتضی برای خرید آبهویج بستنی میرود به ناگاه ماشین شهرداری با آینه بغل ماشین او برخورد و آینه بغل او میشکند و خسارت زیادی به ماشین وارد میشود که بعد از ۲ روز مرتضی و نامزدش مهناز(نازنین بیاتی) برای عذر خواهی به منزل شاهانه شاهرخ(محمدرضا گلزار)میروند و در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد.