ژاپن، چگونه ژاپن شد؟

(این مطالب از جاهای مختلف استفاده شده که با ذکر منبع بخاطر اهمیت و مهمتر از همه به دلیل علاقه و کنجکاوی خودم که واقعا ژاپن بعد جنگ جهانی دوم چطور ژاپن شد رو اینجا آوردم- راستش خودم هم ژاپن نرفتم که از نزدیک ببینم لذا کلیه مطالب کپی هست و دوستانی که انتظار دارند تمام مطالب وبلاگ  به قلم خود نویسنده باشه میتونن با یه کلیک این وبلاگ رو ببندند و نخونن این مطلبو)

حوصله ام سر رفت....یکی بیاد ازدواج کنیم!!!

این جمله ممکنه بادی لنگوئج یا فیس لنگوئج بعضیا باشه!

وقتی عشق و علاقه و دوست داشتن بچه بازی بشه!

وقتی جمله پرمعنا و پرمفهوم دوستت دارم، به نازلترین درجه معنی و اعتبارش برسه!

وقتی دل، خاصیتش رو که دوست داشتن یونیک یک فرد هست، از دست بده و جاشو بده به دوست داشتن که نه، خاله بازی با یه گله عروسک بی تجربه(که همه جاشون روتغییر دادن) یا شارلاتان باتجربه!

وقتی دسترسی به همه چی آسون میشه و نامردی و بی مسئولیتی و زرنگ بازی و پیجوندن و.... رایج میشه!

وقتی ازدواج بهونه خوبی میشه برای قال گذاشتن دخترا و صافکاری نقاشی و شاسی کشی و فیس لیفت میشه تنها راه گول زدن پسرا!

وقتی آدمها میشن برای هم سرگرمی و سایز 85 میشه تنها سایز خوشبختی!

و خیلی از وقتی وقتی ...های دیگه.....

نتیجه اش این میشه که رفتگر بیچاره صبح اول وقت بجای آشغال از سطل زباله باید با جسد یه نوزاد نارس توی سطل زباله مواجه بشه و اشک ریزان برای بچه مادری کنه!

واقعا حیف کلمه انسان برای بعضیا!!!!

بعدا نوشت: خبر روز

دریــــــــای قاتل!

 

ولادی وستوک..

ما اگر روسیه و در شهر ولادی وستوک بودیم، چکار میکردیم؟ 

(پلیز اتنشن تو دِ ترمومتر این زیس پیکچر!)

طلاش!

داشتم اینستاگرام رو بالا پایین میکردم به این جمله برخورد کردم:

میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!

عجب جمله قشنگی...من چند سال پیش در موردش خیلی فکر کردم و همین رو به خودم گفتم..شکر خدا نتیجه اش رو هم گرفتم، یه جمله دیگه هم بود که روی تابلوهای تبلیغاتی پل عابر پیاده زده بودند، اونم خیلی در اعماق وجودم نفوذ کرد، سعی کردم قسمت حنوب شرقی طبقه سوم مغزم به خاطر بسپرمش..اونم اینه:

تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!