چند روزیه چرخ دنده های گردنم درد میکنه
میخوام روغن بزنم نمیدونم از کجاش باید روغن بزنم؟
یاد اون آدم آهنیه تو کارتون جادوگر شهر اُز افتادم!
طب سوزنی هم میگن بد نیست ولی حوصله سوزن بازی ندارم
این روزها داره مفت از کفم میره
سرمای غیرمنتظره این چند روز فرصت تطبیق فصل تابستون و پاییز رو از قوای بیولوژیک بدنم گرفته
اصلا معلوم نیست کی صبح میشه کی شب میشه!
خدا کنه یه مقدار برنامم بیاد رو فرم
شماها دلتون پاکه دعا کنید من برنامم روتین بشه
دعا کنید مدرکم فردا با پست پیشتاز بیاد در خونمون؛ یه پرنسس سفیدپوش هم با لامبورگینیش (همون قاطر سیاهش) بیاد منو ببره به سرزمین آرزوها و....
(مگه چیه؟!!)
اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یادگرفتی چیست؟
میگویم پذیرش است
پذیرش یعنی:
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش
پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هاشون.
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم.
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.
پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست.
پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن.
داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها و اختلافها
تو اتوبان پشت یه نیسان نوشته بود:
" مُرده رو از مرگ نترسون"
تاچند دقیقه داشتم با خودم فکر میکردم منظورش چی بوده؟
- طنز
-افسردگی
- آموزش ضرب المثل
- زنده نبودن راننده
-
چراغ قرمز هم بخشی از زندگیه
با چراغ قرمز مهربون باشیم
پشت چراغ قرمزم تاخیر یک ربعی برای یه جلسه دارم