نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

مخاطبانِ جان، عزیزان دلِ احسان، یه چیزی میگم خواهشا بین خودمون ۵۰۰ هزار نفر بمونه!

اعتراف میکنم که بعد سه سال و نیمی که این لپ تاپ دستمه، تازه دیروز توسط یکی از دانشجوهام متوجه شدم که یکی از پورت های لپ تاپم، hdmi نیست و USB هست!

من تا حالا خیال میکردم hdmi هست..آخه از لحاظ ظاهری کاملا شبیه این پورت بود! دیروز که دانشجوم فلششو زد به لپ تاپم با تعجبی مثال زدنی متوجه شدم که سه سال و اندی من از این پورت استفاده نکردم اصن!

دقیقا مثل یه ماره که عاشقه یه مار دیگه شده بود بعد چند سال تازه میفهمه عشقش مار نبوده و شلنگ بوده! :) (اصلا چه ربطی داشت؟!)

البته ممکنه این موضوع برای شما هم اتفاق افتاده باشه ها...الان خیلیا هستن از خیلی از امکانات موبایلشون یل لپ تاپ یا تبلتشون بی خبرن.....واقعا دیدم که میگم


۳۴ نظر موافقین ۱۶ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۱۵

 


دریافت

 

 

من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت.............از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت.....این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت

(خیام)

 

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست..........بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست...تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

(خیام)

 

 

۴ نظر موافقین ۷ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۵۶

یه دخترخانم سی و چند ساله از آشناها تو تلگرام بمن پیام داده و از من راهنمایی خواسته، در مورد آقایی که تازه باهاش دوست شده اینطور پیام داده:


سلام آقا احسان، خوب هستید؟ یه مشورت از شما میخواستم.. درحال حاضر با آقایی دوستم و دلم پیشش گیره،یک ساله و نیمه این آقا از همسرش جدا شده، همون روز  ک جدا شدن، زنش پشیمون میشه و همچنان داره سعی میکنه برگرده اما این آقا دیگه قبول نکرده برگرده چون دو سال برای جدایی کشمکش داشتن و خانمه بدون دلایل محکمی تلاش میکرده جدا شه

البته مهریه شو هم گرفته

مهندس برقه..فوق لیسانسه..

بهمدیگه علاقه داریم ولی ایشون نمیتونه تصمیم بگیره..انگار گاهی حتی ب همسر قبلیشم فک میکنه

شرایط برای من دشوار و گیج کننده شده

مامان اینا میگن باهاش کات کن چون تکلیفش با خودش معلوم نیس

خودش میگه من قبل از آشنایی با تو تصمیم داشتم تا 5 سال دیگه ازدواج نکنم ولی از وقتی با تو آشنا شدم، هی دارم ب ازدواج فک میکنم ولی نیاز ب فرصت دارم

بنظر شما من چکار کنم؟ نمیتونم بفهمم کار درست چیه؟


پاسخ بنده:

سلام..شکر خدا..ممنون...

راستش آخرین فردی که در این مورد تصمیم میگیره قطعا خودتون هستید..زندگی خودتون هستید و قطعا من از میزان علاقه شما به این آقا بی خبرم ...ممکنه قلبتون رو تسخیر کرده باشه که نظر من تاثیر چندانی نمیتونه داشته باشه و ممکنه خیلی هنوز ارتباطتون جدی نشده باشه، ولی با توجه به اینکه نظر منو خواستید توجهتون رو به چند نکته جلب میکنم:

۱- اول از همه خودتونو جای اون دو نفر دیگه بذارید- یعنی اون آقا و خانم سابقش- بعد فکر کنید. همونطور که گفتید هنوز اون اقا به همسر سابقش فکر میکنه، و خانمش هم میخواد بگرده و وپشیمون شده، پس اولا شما تنها دغدغه فکری اون آقا نیستید و ثانیا اون خانم اگر حضور شما رو متوجه بشه قطعا تبدیل به رقیب و حریف عشقی اون خانم میشید که باید برای به دست آوردن اون آقا بجنگید، ضمنا اون آقا همین الان یک همسر نقد داره که هر وقت اراده کنه میتونه برگرده و یک ارتباط نصفه و نیمه نسیه با شما، البته قطعا شما از زندگی اون آقا باخبر نیستید و نمیدونم رشته های محبت بین اون آقا و همسر سابقش چقدر محکمه؟یا اون حرف اون آقا که گفته تا ۵ سال قصد ازدواج نداشته و با دیدن شما نظرش عوض شده میتونه کفه رو به نفع شما سنگین کنه البته اگر این حرف در ۲۰ سال پیش زده میشد قابل اعتناتر بود...ولی این روزا بنظرم این حرفا فقط حرفه و باید اثبات بشه!

۲-از کجا معلوم حرفای این آقا همش راسته؟ از کجا معلوم متاهل نیست؟ الان متاهل های زیادی هستند که با این حربه میخوان نظر دخترای جوان رو به خودشون جلب کنن...پس بنظرم شما اول مطمئن بشید....دیدن شناسنامه و گواهی طلاق خیلی میتونه کمک کنه به شما..ولی مطمئنا اگر به اون آقا بگید جبهه گیری میکنه و شما رو به شکاک بودن متهم میکنه، پس سعی کنید با هر روشی که مناسب میدونید از هویت واقعی این فرد مطلع بشید..حتی نام خانوادگی و  محل کار و ...اگر قبول نکرد مدرکی نشون بده مطمئن باشید شما رو داره بازی میده.....و قطعا بی خیالش بشید.

۳- با توجه به سن شما و شرایط احتماع باید بگم اول هدفتون رو از این ارتباط مشخص کنید. در مورد دوستی و دوست اجتماعی و ..بنده نظری ندارم، توصیه ای هم نمیکنم...آدمها و شرایطشون هم کاملا متفاوته....من دانشجویی داشتم که سه سال با همسرش دوست بودن و بعد ازدواج کردند و الان هم راضین البته نمیدونم دوستیشون چقدر هدفمند و در چارچوب بوده و همینطور دانشجویی داشتم که عمرشو گذاشته برای این دوستیهای بیحاصل و الان به شدت متضرر شده...توصیه من آشنایی هدفمند و ازدواج رسمی هست....البته بعد از این که متوجه شدید معارض ندارید..یعنی خانم سابقش کلا منفک شده..سعی هم کنید انصاف داشته باشید و کاتالیزور نشید برای جدایی اون دو تا زوج..مطمئن باشید اگر علقه ای بین اون دو نفر باشه و شما باعث جدایی شون بشید زندگی شما هم سر انجامی نخواهد داشت...اگر مطمئن شدید که صنمی بین این دو نفر نیست و قصدش ازدواج هست حتما از طریق خانواده هاتون اقدام کنید..

۴- در این دوره زمونه ارتباطها به شدت سهل و آسون شده ولی ازون لحاظ دوام و پایداری به شدت متزلزله...گزینه ها زیادن هم برای پسر و هم دختر...خواستگار هم کمابیش هست با این اوضاع اقتصادی.. برای یکی کمتر برای یکی بیشتر، اثبات واقعی بودن عشق هم واقعا سخته، شیادهای عاشق نما هم کم نیستند، ولی به کف های زودگذر روی آب و به کم قانع نباشید، ارتباط عاشقانه پایدار و هدفمند حق شماست.....ارزششو داره که برای این حق گرفتنی، تلاش کنید وقت بگذارید، تحقیق کنید و بی گدار به آب نزنید...

در هر صورت امیدوارم هر تصمیمی میگیرد به نفع شما و زندگی تون باشه..موفق باشید



۱۳ نظر موافقین ۱۱ ۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۵۹

چقدر با این  جمله موافقید؟ اگر کتک بزرگترها رو در دوران کودکی تجربه کردید چقدر نقش بازدارندگی و تربیتی داشته روی شما؟


۲۲ نظر موافقین ۱۳ ۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۶

و من....

وقتی....

از پتی بورِ مینو گذر کردم...

ناگه به ساقه طلائی رسیدم!، 

و هیچ نمیدانستم..

که روزی به جمانه خواهم رسید.....

ولی همچنان با سکوت خود...

فریاد میزنم:

بربری، بربری!..تو بهترین بیسکویت مادری!


پ.ن۱: اینو واقعا خودم نوشتم:) واقعا ما داریم کجا میریم؟ من چرا باید چنین پستی بزنم آخه؟؟!!

پ.ن۲: اونایی که تاحالا بیسکوئیت جمانه رو امتحان نکردن حداقل یکبار امتحانش کنن...


۱۲ نظر موافقین ۱۰ ۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۰۶