"من ساده بودم،
ولی تو سرکه نمکی میخواستی"
اینو پشت یه پرایده نوشته بودن
یعنی منظورش با کی بوده؟ :)
ماجرای انداختن نامه داخل بطری درست یک روز قبل از غرق شدن کشتی تایتانیک توسط دختر 12 ساله فرانسوی به اسم ماتیلد و پیدا شدن اون نامه بعد از 106 سال، ماجرای عجیبی بود!...اگر مایل بودید میتونید کاملشو اینجا بخونید
از این تراژدی عجیب و پایان تلخش که بگذریم، شاید من هم یک نامه برای آلکس نوشتم و انداختم داخل بطریِ ایستکِ با طعم لیمو، و بطری رو انداختم رودخونه کرج، بلکه برسه به دست آلکس!:) چه جوریشو نمیدونم!:)
یا راهی خواهم ساخت یا ساختی خواهم راه:)
یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت....
چند روز پیش این جمله بدجوری افتاده بود سر زبونم...
داشتم با یکی از این جوونا یه ستاپی رو می چیدیم و چون تو هر قسمت به ابتکار یا روشی برای حل مشکل لازم بود، لاجرم این جمله رو به زبون میآوردم و مشکل رو حل میکردم .. از بس این جمله رو گفتم، تقریبا سرویس شون کردم:)
یا راهی خواهم ساخت... یا راهی خواهم یافت!.
دل، خون شد و چشم اشکبار...قلب ما ایرانیها هم آتش گرفت....(حادثه تروریستی افغانستان)
تو گوگل که سرچ میکردم متوجه شدم علاوه بر شلمانی که منظور این پست من هست، شلمان دیگه ای هم وجود داره در نزدیکی های شهر لنگرود....راستی چقدر دلم برای گیلان و زیبایی هاش تنگ شده!
و چقدر ما قانون مداران ایام کرونا، از مسافرت هامون زدیم بخاطر این کرونا.....
اما منظور من از شلمان، لاک پشتی هست که با قواعد رفتاری مختص خودش در کارتون بامزی قوی ترین خرس جهان یا دنیا، یکی از کاراکترهای بامزه و در عین حال حوصله سر بر یا شاید خنده دار این کارتون بود..خیلی به آرشیو ذهنی تون فشار نیارید....بعید میدونم بجز من و یکی دو تا از کاربرهای قدیمی شما شلمان رو یادتون بیاد..تصورم اینه که کارتون هایی که ما دیدیم قدیمیه ولی ماندگارتر و اثر گذارتر بود..
حالا چرا گیر دادم به شلمان، تو پروژه یا پروژه ما یه زیرپروژه ای داریم که به عهده یک نفر هست و این یک نفر تقریبا همیشه دقیقه 90 کار رو تحویل میده! یعنی ردخور نداشته کار مربوط به این زیرپروژه زودتر از بقیه آماده باشه..البته از حق هم نگذریم که کاری که تحویل میده هر چند یکی دو بار فِیل میشه، ولی در نهایت بخوبی و بدون ایراد از کارایی خوبی برخورداره..به همین خاطر هم هست که من هیج وقت نیمتونم قید کارشو بزنم! ولی تحقیقاً، تقریباً، و تقسیماً(! این آخری برای این بود که قافیه به جفنگ ناید:)جونمونو به لب میرسونه تا کارشو تحویل بده! هیچ چاره ای هم جز تحمل نداریم...با عینکی که میزنه من همیشه یاد شلمان در کارتون بامزی میفتم و اون ساعتش که برای هر کاری یه تایمی داشت ولی در نهایت کاراش به سرانجام میرسید!....خواستم شما هم در جریان باشید که از دست شلمان، جونم به لب رسیده!:)
یادمه زمانی که ملّت داشتند بازی فوق حسّاس ایران و استرالیا میدیدن، من داشتم بهره ولتاژ تقویت کننده دو طبقه حل میکردم! یا مثلا زمانی که فیلم کشتی تایتانیک گل کرده بود، من تو حال و هوای خودم بود!...مطمئنم اگر فیلم کشتی تایتانیک رو در اون برهه زمان دیده بودم، پردازشهای من در تصمیم گیری های انجام شده توسط مغزم، با پیش فرض های کاملتری فرآیند تصمیم گیری رو انجام میداد!...
این همه مقدمه چیدم که بگم همه اگر شبکه 3 ببینن من میرم شبکه 4 می بینم! فیلم های معنا گرا....هنرهای کانسپچوآل...برنامه آسمان شب و ...از این جور برنامه ها که طرفدارای خاصی دارن....البته ارادت خاصی هم به شبکه مستند دارم..امشب مستندی دیدم که طرف فقط 5 روز روی یه کلک سوار بود تا برسه به آبشاری که بتونه برای مردم بومی اون منطقه ماهی بگیره....خیلی فاز داد...
معتقدم که سراغ چیزهایی برم که اکثریت نمیرن! نمیدونم از لحاظ روانشناسی، این چه مرضیه...ولی فکر کنم یه جور مرض خاصی باشه:)
با همین مقدمه خواستم بگم چند قسمتی از برنامه زندگی پس از زندگی دیدم...خیلی جالب بود...مجری اش هم خیلی آدم منطقی و فارغ از هر گونه احساسات و جوسازی هست...برنامه شو دوست دارم..کاملا متفاوت از ژانرهایی مثل ماه عسل و از این جور برنامه هاست...موضوع برنامه ها هم افرادی هستند که یکبار تجربه چشیدن مرگ رو داشتند و دوباره به این دنیا برگشتند و به قول خود سازندگان این برنامه، شما بیننده یک پژوهش هستید...من که خیلی برام جذاب بود..خصوصا اون قسمتی که اون خانم می گفت وقتی رفتم اون دنیا اصلا نمیخواستم برگردم این دنیا و گریه های مادرم منو برگردوند....خیلی قسمت تاثیرگذاری بود.....بعد اون قسمت منم دوست داشتم دور از جون شما بمیرم!!!..ولی دیدم من بمیرم، اولا سفارش دیجی کالا دارم کی میخواد سفارشو تحویل بگیره؟ دوما، استاد راهنمام از غم فراق من زنده نمیمونه(الکی) و من یک جوان ناکام هنوز تویوتای اف جی کروزرم رو هم نخریدم و .....:)اصلا از همه مهمتر..من هنوز واکسن کرونامو نزدم! واکسن نزده بمیرم؟در هر صورت برنامه تاثیرگذاری هست..خصوصا عکسی که از تراوشات دهنی اون خانم کشیده بودند که روح آدمها به سمت بالا در حال پرواز هستند....خیلی گشتم تو اینترنت که براتون اون عکس رو بذارم ..نمیدونم چرا توفیق نداشتید:) خیلی عکس زیبایی بود...البته این عکس نبود ولی یه چیزی تو همین مایه ها.
بنظرم دیدن این برنامه جهت آمادگی بیشتر خیلی لازمه..اصلا دیدنش خالی از لطف نیست...جالب بود نظر همه مهمانان برنامه در مورد مرگ خیلی متفاوت بود با چیزی که ما فکر می کنیم!! واقعا حقیقیت قابل تاملی هست...توصیه اکیدا میکنم سمت این برنامه ها نرید.....شبکه چهار رو حداقل برای ما بذارید بمونه:) مرسی که هستی:)