سفرنامه شیرازوو /اپیزود3 : راننده خانوم پراید
...از درخروجی فرودگاه اومدم بیرون و خواستم سوار تاکسی بشم ، دیدم همه تاکسی ها پر شدن و دارن حرکت میکنن
یه پراید توجهم رو به خودش جلب کرد و دیدم خیلی هی بوق بوق میکنه! خیلی هم اصرار داره منو سوار کنه
با خودم گفتم برای من که فرقی نمیکنه بذار سوارماشینش بشم دلش خوش بشه
خلاصه سوار که شدم دیدم راننده یه خانوم شیرازی حدود 35 ساله است با ابروهای تتو شده قیطونی و یه لبخند ملیح شیرازی رو لباشه
با لهجه غلیط شیرازی مقصد رو پرسید گفتم کاراندیش...گفت 4 تومن میشه!
با خودم حساب کردم این یکی بخواد گوش منو ببره خیلی برام سخته گفتم پس بیزحمت منو همون میدون گلسرخی پیاده کن
دیدم سر صحبت رو میخواد هی باز کنه و گفت شما تهرانیا چقدر دقیق هستید..گفتم آره چند وقتیه اینجوری شدیم!
خلاصه اون با لبخندای ملیحش هی اصرار میکرد که من پیاده نشم و هی میخواست صحبت ادامه داشته باشه و از خصوصیات تهرانیا میگفت و من هم که البته میخواستم درسمو ادامه بدم و سر صبحی اصلا حوصله شلخ پلخ نداشتم، با خودم گفتم این آخر برای ما یه دردسری چیزی درست میکنه! از دست دخترای تهران فرار کردیم و جواب اس ام اس هاشونو رو نمیدیم حالا بیفتیم گیر دخترای شیرازی! چه شود!
واخ واخ.....خلاصه همون میدون گلسرخی پیاده شدم و کرایه اشو دادم
دیدم دوباره چند متر جلوتر همون خانوم پرایدیه نگر داشته و دودله و میخواد دنده عقب بیاد و احتمالا با قیمت پایین تر بیاد منو سوار کنه که خوشبختانه پشیمون شد و گازشو گرفت و رفت!
&&: عکسهای اپیزود 1و2 اضافه شد.
این همه اعتماد به نفس از کجاتون در میاد؟