نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

سفرنامه شیرازوو /اپیزود3 : راننده خانوم پراید

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ

...از درخروجی فرودگاه اومدم بیرون و خواستم سوار تاکسی بشم ، دیدم همه تاکسی ها پر شدن و دارن حرکت میکنن

یه پراید توجهم رو به خودش جلب کرد و دیدم خیلی هی بوق بوق میکنه!  خیلی هم اصرار داره  منو سوار کنه

با خودم گفتم برای من که فرقی نمیکنه بذار سوارماشینش بشم دلش خوش بشه

خلاصه سوار که شدم دیدم راننده یه خانوم شیرازی حدود 35 ساله است با ابروهای تتو شده قیطونی و یه لبخند ملیح شیرازی رو لباشه

با لهجه غلیط شیرازی مقصد رو پرسید گفتم کاراندیش...گفت 4 تومن میشه!

با خودم حساب کردم این یکی بخواد گوش منو ببره خیلی برام سخته گفتم پس بیزحمت منو همون میدون گلسرخی پیاده کن

دیدم سر صحبت رو میخواد هی باز کنه و گفت شما تهرانیا چقدر دقیق هستید..گفتم آره چند وقتیه اینجوری شدیم!

خلاصه اون با لبخندای ملیحش هی اصرار میکرد که من پیاده نشم و هی میخواست صحبت ادامه داشته باشه و از خصوصیات تهرانیا میگفت و من هم که البته  میخواستم درسمو ادامه بدم و سر صبحی اصلا حوصله شلخ پلخ نداشتم، با خودم گفتم این آخر برای ما یه دردسری چیزی درست میکنه! از دست دخترای تهران فرار کردیم و جواب اس ام اس هاشونو رو نمیدیم حالا بیفتیم گیر دخترای شیرازی! چه شود!

واخ واخ.....خلاصه همون میدون گلسرخی پیاده شدم و کرایه اشو دادم 

دیدم دوباره چند متر جلوتر  همون خانوم پرایدیه نگر داشته و دودله و میخواد دنده عقب بیاد و احتمالا با قیمت پایین تر بیاد منو سوار کنه که خوشبختانه پشیمون شد و گازشو گرفت و رفت!


&&: عکسهای اپیزود 1و2 اضافه شد. 


نظرات  (۳)

از دست دخترای تهران فرار کردید؟
این همه اعتماد به نفس از کجاتون در میاد؟
پاسخ:
اعتماد بنفس ما که اعتماد به سقفه!
من موندم این وسط حالا چرا به شما برخورده؟
بذارید دل ما هم خوش باشه چی میشه مگه؟
ببخشیدلخند شیرازی چجوریه؟ این پستتونو اصن دوس نداشتم کلا نژادپرستانه بود!!! شاید همراه اوله که بجای اس ام اس دخترا اشتباه گرفتین!
پاسخ:
لخند نه لبخند.....اون لبخند با لهجه ممزوج شده بود و من اسمشو گذاشتم لبخند شیرازی
اتفاقا من اقایون شیرازی رو خیلی هم دوست دارم..مردمان بافرهنگ و اصیلی هستند..نژاد پرستانه کجا بود..
احتمالش هست!
آخه جمع بستید
منم دختر تهرانم!
پاسخ:
بابا بی خیال شما چقدر جدی میگیرید
یه چیزی ما گفتیم حالا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">