هر سال به خودم می سپرم که زیباترین ماه سال رو از دست ندم و لحظه لحظه ماه اردیبعشق یا اردیبهشت رو با رفتن به طبیعت و گشت و گذار درک کنم، ولی تعطیلات عید که تموم میشه، نمیدونم چی میشه که خروار خروار کار میریزه سر آدم و مرحله اول عملی کردن قول و قرارهاییی که اول سال با خودم گذاشتم، میاد دست و پای آدم رو طناب پیچ میکنه؛ البته امسال که شکر خدا نعمت فراون بود و خیلی از روزهای اردیبهشت بارندگی بود، ولی بنظرم هر چند فرصت نکردم خیلی از طبیعت استفاده کنم و مثلا پارکی برم یا شمال برم، ولی خوشحالم که گرچه ما نرفتیم شمال ولی شمال اومده پیش ما، دیروز یه کاری داشتم سمت شمال تهران، یه لحظه خیال کردم تو کلاردشت و بابلسرم!..اینقدر هوا خوب بود... خیلی دوست دارم که برنامه کوهنوردیمو تو این روزها از سر بگیرم....کوهنوردی نه به این معنی که تیشه بگیرم دستم و از کوههای صعب العبور مثل بزکوهی برم بالا، نه همین که تو کوه های اطراف تهران پیاده روی کنم برام لذت بخشه و روحم رو جلا میده...خلاصه قدر اریبهشت رو بیشتر باید بدونم و امیدوارم روزهای آینده این ماه عزیز!:) رو از دست ندم:)