این روزها بدجوری تو آمپاسم!
این روزها روزهای سختیه، کارا اونطور که انتظار دارم پیش نمیره
این برگه ها هم دست و پای منو بستن!
خیلی وقته دلم تنگ شده برای دیدن یه فیلم معناگرا و فلسفی یا هر چیزی که باعث بشه من یکی دو روز در مورد فیلم فکر کنم
ولی متاسفانه نه وقتشو دارم و نه چنین فیلمی به دستم رسیده..
خیلی کارا تو ذهنم هست انجام بدم ولی هر طرف که میخوام خودمو وذهنمو بکشم میخورم به دیوار کارهایی که برای خودم درس کردم
بدترینش هم همین برگه هاس! صحیح کردنش یه طرف، خوندن آخرین کشفیات و یافته های علمی و نظریه پردازی های دانشجوها با چاشنی التماس نمره، که به زیور خطهای خرچنگ قورباغه شون آراسته شده که نوبرهست هم یه طرف!
غیر از پنج شیشتاشون بقیه اضافه هستن به نظرم و باید برن تو جنگ های نامتقارن کلش نقش ایفا کنن، مملکت مدرک گرا همینه دیگه
امیدوارم عقلم برسه و با این نخبهای علمی کلاس برندارم
- ضمنا درود بر پروفسور کردوانی که تو یه برنامه زنده قهر کرد و رفت!
- همچنین معلوم رانندگی خانمها بهتره و باعث بی نظمی ترافیک هم همین خانمها هستند چون نظم و قانون رو رعایت میکنن!
- اینم از ژاپنی ها..عقب نموندن .. ژاپنم به فنا رفت! :)))
- ایول وزیر ارتباطات.. بقول خشایار اعتمادی: مردونه تمومش کن..من طاقتشو دارم..هر بار ترحم بود...اینبار نمیذارم!