دیگر این اینستاگرام هم جای ماندن نیست...
می گویند موجبات افسردگی انسان است..
هر چند برای من پذیرفتنی نیست...ولی بنظرم کم بیراه نگفته اند....
هرچند آدمی نبوده و نیستم که خودم را در لجن زار کامنت های بی سر و ته فرو برم و یا حتی با عکس های روتوش شده یا دماغ ها و ابروهای بریده و یا عضلات حجیم شده حالا یا با فتوشاپ و یا با هر کوفت و زهرمار دیگر، قالب تهی کنم یا اختیار از کف بدهم!
افسردگی هم اگر گردن آویز من بشود در اینستاگرام تنها یک دلیل میتواند داشته باشد و آن هم چیزی نمیتواند باشد جز: گذر سریع زمان!
و اینکه زمان چه بر سر انسان آورده، میاورد و یا خواهد آورد!
معمای پیچیده طرح نکنم...همین دیشب به صورت کاملا اتفاقی! چهره پیرزنی توجه مرا به خود جلب کرد..احساس کردم زیبایی نهفته ای در این چهره وجود دارد و حتی من او را بارها دیده ام..یا در فیلمها و یا...
بنظر میرسید چهره زیبایی بود که دچار گذشت زمان شده و پوست صورتش جاده صافی و همواری است که چاله چوله های زندگی و گذر عمر، دمار از روزگارش درآورده!
کنجکاو شدم که این چهره آفت زده از گذر زمان، از آن کدام مهرویی است؟
ابتدا باور نکردم؟ مونی؟ مونیِ خودمان؟؟!! مونیکا خانم؟ شما هم پیرشدید لعنتی؟!!!(از این بابت که بی پیرایه گفتم مونی انگار که چندین فیلم با او بازی کرده ام عذرخواهی میکنم!) تویی که......آخه لنتی شما که نباید پیر میشدید؟شمایی که سیگار به لب در فیلم.....دهها مرد برایتان فندک روشن میکردند حالا .....
ولی چاره جز باور آن نبود!
زمان و گذر زمان همین است...بگویم جبر زمان!
این هیولای بی شاخ و دم به کسی رحم نمی کند! پاسش نداری آمپاست میکند! میگذرد به سرعت تندباد!! و تو نظاره گری بیش نیستی؟
از همه پیرمردان و پیرزنان این سرزمین بی رحمی اش را سراغ بگیرید..همه بالاتفاق می گویند: زمان بی رحم است! قبلا هم در مورد ایشان نوشته بودم!