و من....
وقتی....
از پتی بورِ مینو گذر کردم...
ناگه به ساقه طلائی رسیدم!،
و هیچ نمیدانستم..
که روزی به جمانه خواهم رسید.....
ولی همچنان با سکوت خود...
فریاد میزنم:
بربری، بربری!..تو بهترین بیسکویت مادری!
پ.ن۱: اینو واقعا خودم نوشتم:) واقعا ما داریم کجا میریم؟ من چرا باید چنین پستی بزنم آخه؟؟!!
پ.ن۲: اونایی که تاحالا بیسکوئیت جمانه رو امتحان نکردن حداقل یکبار امتحانش کنن...