نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

سفرنامه خراسان 2 (مجن،توسکستان و گرگان)

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۶ ب.ظ

و بالاخره مسافرت ما به خراسان و شهر مقدس مشهد تموم شد و قصد بازگشت به تهران رو داشتم.

چند تا مسیر برای برگشت وجود داشت:

1- مشهد، قوچان، بجنورد، آزادشهر، گرگان، ساری، بابل، آمل و تهران

2- مشهد، نیشابور، سبزوار، شاهرود، دامغان، سمنان، گرمسار و تهران

3-مشهد نیشابور سبزوار شاهرود، گرگان، ساری، بابل، آمل و تهران

من مسیر سوم رو انتخاب کردم. با خودم گفتم بیام یه پُلتیک بزنم و راه رو نصف کنم  و شب رو تو شاهرود بخوابم، فردا صبح بزنم تو جاده شمال..خصوصا اینکه شنیده بودم از مسیر شاهرود مجن و گرگان مسیر فوق العاده زیبایی رو در پیش خواهم داشت...

عصر از مشهد حرکت کردم و 10 شب شاهرود بودم...متاسفانه برآورد زمانی من اشتباه در اومد و من فکر میکردم ساعت 8 شب نهایتا شاهرود باشم که به علت باد شدیدی که در مسیر سبزوار به شاهرود بود و گرد و خاک، حرکت خودروها رو با کندی مواجه کرده بود، ساعت 10 شب خسته و کوفته به شاهرود رسیدم...


ضمنا در راه یک کامیون هم در راه چپ کرده بود که خیلی متاثر شدم..امیدوارم تلفات جانی نداشته باشه اون تصادف، جالب اینجا بود که پلیس 5 کیلومتر جلوتر تو تاریکی شب دنبال کامیون چپ شده می‌گشت و دو تا پلیس رفته بودن روی پل و با چراغ قوه دنبال کامیون می‌گشتن، در صورتی که ما وقتی مسیر رو ادامه دادیم، 5 کیلومتر جلوتر کامیون چپ شده رو دیدیم که خورد بود به کوه و وسط جاده پرِ شیشه خورده بود که خدا رحم کرد لاستیکای اسب سفیدم پنچر نشد!، در هر صورت به شاهرود رسیدیم و خوبیش این بود که قبلا یه جا رزور کرده بودم تو شاهرود....


شب رو رفتیم و خوابیدیم..ولی بسیار شهر زیبا و تمیزی هست شاهرود....به دلم افتاد اگر یه روز خواستم شهری رو برای زندگی انتخاب کنم در کنار فرانکفورت و اشتوتگارت! شاهرود هم یه گزینه میتونه باشه..شب رو با یه سالاد الویه سر کردیم و صبح روز بعد در حالی که خستگی راه حسابی از تنم خارج شده بود، پس از صرف صبحونه راهی شدیم...حدودا ساعت 8 صبح بود که اسب سفیدم رو زین کردم...هر چند خیلی دوست داشتم که زودتر حرکت کنم ولی خب چاره ای نبود چون واقعا زودتر امکانش نبود..

از شاهرود خارج شدیم...معمولا از شاهرود دو تا مسیر به گرگان هست:

1- شاهرود- آزاد شهر- جلین- گرگان

2- شاهرود- مجن-توسکستان- جلین -گرگان

ما وصف مسیر دوم رو نشیده بودیم و لاجرم از مسیر دوم رفتیم...

این مسیر در واقع از ارتفاعات پست و کویری شاهرود شروع میشه و با طی یک مسیر کوهستانی و مرتفع و جنگلی که بیشتر مواقع پوشیده از مه هست از روی ارتفاعات عبور کرده و نهایتا با طی یکی سرازیری مارپیچ و  خطرناک و طولانی به استان گلستان میرسه، در واقع شما از یک منطقه پست کویری و ارتفاعات خشک،به منطقه ای کوهستانی جنگلی و مرتفع میرسید و پس از طی مسیر سراشیبی دوباره به منطقه پست ولی سرسبز استان گلستان میرسید.

شکلهای زیر مسیر حرکت ما رو نشون میده:(نقشه ها در ادامه‌ی هم هستند)





خط های زرد رنگ مسیر رو نشون میده جاده اصلی با همون خط سفید روی نقشه هست که چون خواستم پرپیچ و خم بودن جاده مشخص بشه خط زرد رنگ رو کمی با فاصله از جاده کشیدم، ولی ما بچه خوبی بودیم و از خود جاده رفتیم:)

از مسیر شاهرود خشک بودن مسیر کاملا مشخصه تا وقتی که به ارتفاعات میرسیم..

شاید بتونم بگم زیباترین و البته سخت ترین مسیری که تا حالا رانندگی کردم همین مسیر بود....بنظرم راننده های تازه کار اصلا تو این مسیر رانندگی نکن..چون خطرناکه...به ارتفاعات که رسیدیم مه شدیدی بود به طوری که تا 5 متر جلوتر رو به سختی میتونستی ببینی، جاده کاملا پیچ در پیچ و دو طرفه با پیچ های خطرناک، ولی خب اطرافش احتمالا جنگل و پرتگاه، ولی خب چون مه بود من فقط خط زرد رنگ جاده رو گرفتم و فلاشر زنان  و لامپها و برف پاک کن روشن، شاید بیشتر از یکساعت حالا کمتر یا بیشتر به رانندگیم ادامه دادم...

به ارتفاع که رسیدم جاده سرازیری مطلق بود ولی همچنان پیچ در پیچ و همراه با مه، حدود 20 کیلومتری شایدم بیشتر تو سرازیری و مه و جاده های پیچ در پیچ ادامه دادم...قاعدتا اونایی که از گرگان میخوان بیان شاهرورد، بجای سرازیری این مسیر رو باید به صورت سربالایی بیان بالا و قطعا به ماشینشون فشار میاد، من همه سرازیری رو با دنده 2 اومدم و دوستان باید حواسشون باید که زیاد ترمز نزنن که ترمزهاشون داغ نکنه، خوشبختانه من این مسئله رو میدونستم و بدون مشکل و به لطف خدا مسیر رو تا خود جلین و گرگان طی کردم..

آبشار مجن و جنگل توسکستان رو خیلی تعریف میکنن که چون زیبایی جاده منو جوگیر کرد دیگه به همین مسیر قناعت کردم و خودم رو به گرگان رسوندم... خیلی نتونستم از مسیر عکس بگیرم بجاش این فیلم هوایی از سایت آپارات تقدیم مخاطبان عزیز

در هر صورت امیدوارم همگی بتونیم از زیبایی های ایران به خوبی استفاده کنیم...
تجربه ای که در این سفر کسب کردم اینه که برای این مسیر باید سفر جداگانه ای برنامه ریزی کرد و چه بسا یکی دو روز در این مسیر باید توقف کرد و از زیباییهای طبیعت استفاده کرد...
البته جنگلِ ابر شاهرود هم دیدنی هست که من نرفتم...ولی یکی از زیباترین مسیرها پس از لاویج در مازندران و دیلمان در گیلان بود از نظر من...
بعد از گرگان ، ساری و بابل و آمل از جاده هراز به تهران برگشتم...فقط بگم بخاطر تعطیلات، مسیر رفت جاده هراز بسیار شلوغ بود که شکر خدا ما در مسیر برگشت بودیم....

نظرات  (۱۸)

سلام دوست عزیز
وبلاگ خوبی داری ، ممنون میشم به وبلاگ منم سر بزنی.
در صورت دنبال کردن وبلاگم ، صد در صد دنبال خواهی شد.
http://www.preferable.blog.ir
منتظر عکس های خفن طور بودم که
نیست که هیچی
رسیدن بخیر
زیارت تون قبول

پاسخ:
متاسفانه عکاس مورد نیاز دم دست نبود!
مرسی سلامت باشید ایشالا قسمت شما هم بشه
سلاامم
زیارتت قبول:))
سفرهم سختی و آسونی داره:)
ولی این راه شاهرود یه تجربه شد برای خودت و ما بلاگریها که یک وقت خودمون رو توی
این دام نیندازیم!
پاسخ:
سلام
سلامت باشید
بله درسته ما همه جوره اشو دیدیم
چرا دام؟ برید تجربه کنید...ما رفتیم شد..
۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۰۶ آشنای غریب
اولا زیارت قبول
دوما چرا ادامه مطلب کار نمیکنه
سوما عجب جاده ای
چهار : سوغاتی ما کو پس؟
پنجم : جاده پر از مه رو برا چند دقیقه صبح روز جمعه پاییز 89 تجربه کردم ، طوری که واقعا بیش از متر دیده نمیشد
با ماشین که میرفتیم یهو میدیدم یه ماشین جلومون سبز شد و مسیری که محل رفت آمد هر روزمان بود رو نمشد شناخت

ششم : رسیدن به خیر
پاسخ:
اولا ممنون
دوما برای ما که کار میکنه
سوما پس از کجا میگید ادامه مطلب کار نمیکنه...جاده قشنگیه
چهارما همین که خودمو سالم رسوندم خودش سوغاتی حساب میشه دیگه
پنجما فقط مه مقطعی نبود، جاده کوهستانی سرازیری و پیچ در پیچ با مه طولانی به مدت یکساعت 
ششم ممنون
دام از اون نظر که، آدم در گرفتاری می افتد.
ولی این گرفتاری میتونه یه تجربه باشه یا هرچیز دیگر...

پاسخ:
از لحاظ سختی درسته من خودم اذیت شدم تا جاده رو طی کردم
ولی بنظرم به تجربه اش میارزه
۳۱ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۶ آشنای غریب
دوما : + توضیح
بدون اینکه ادامه مطلب بزنم کل مطلب اومده بود

و ادامه مطلب رو که میزنم هیچ تفاوتی ندارد
پاسخ:
تو وبلاگم در منو روی خانه کلیک کنید ادامه مطلب اونجا میاد احتمالا
از جاده «خوش ییلاق» رفتید؟
پاسخ:
این اسمی که میفرمایید رو نشنیدم..گمونم اسمش همون مجن توسکستان باشه
زیارت قبول...
حسابی آب و هوا عوض کردینااا😊
فقط توی توضیحاتتون جای چندتا عکس خالی بود که ایشاا... خودمون میریم میبینیم 😁
پاسخ:
ممنون ایشالا قسمت شما هم بشه
بله شکر خدا خوب بود و لازم
درسته یه عکاس پای کار میخواستم که نبود منم پشت فرمون بودم نمیشد..ایشالا
چند تا جاده داره که واقعاً بی نظیرن ولی خطرناک هم هستن... هنوزم که هنوزه خاطره این جاده که طبیعتش مدام عوض می شه تو ذهنم مونده...
پاسخ:
بله همینطوره ولی اسم جاده ای که ما رفتیم همین بود..ولی جاده های زیبا و خطرناکی هستن
کاش یه کوچولو واسه من دعا می‌کردید...
پاسخ:
همه بلاگرهای بیان رو به اسم بلاگرهای بیان دعا کردم...حتی اگر اشتباه نکنم خود شما رو
ولی خب دعا باید دعا باشه و دعا کننده قابل....الانم دعا میکنم بزودی زود خودتون برید ما بگیم برامون دعا کنید
تشکر
پاسخ:
خواهش
ادامه مطلب رو که میزنی دوباره بر میگرده همین صفحه!
مرسی
ان شالله
پاسخ:
ادامه مطلب رو برداشتم خلاص..
خواهش

مریم آباد کجاست دیگه:/
زیارت قبول
از بهشهر ما هم گذر کردید؟
پاسخ:
من که نگفتم مریم آیاد..گفتم؟
ممنون ایشالا قسمت شما بشه
آخ....راست میگید..گمونم رد شدیم...فراموش کردم شرمنده...شما بهشهری بودید مگه؟
توسکستان مسیرش خیلی قشنگه منم رفتم
+سالاد اولیه نه، الویه 😂😂
پاسخ:
بله دقیقا همینطوره
راست میگید..ممنون اصلاح میکنم..یعنی هیشکی حواسش نبود غیر شما؟:)
تو نقشه اول مریم آباد نوشته بود!
گفتم شمام اسم یه دختر و نیاوردید تو مست نقشه آورد
بهشهر زندگی کردم و همسربهشهری هستن
مسیر گرگان و بخاطر اکبرجوجه دوست دارم فقط
پاسخ:
آهااان...مریم آباد که تو مسیر نیست....بالای جاده گرگانه
اسم آوردن مگر چقدر مهمه؟ ولی واقعا خانمی به اسم مریم اونجا رو آباد کرده؟
شما هم میگید: بَخِردِنا نَخِردِنا؟ ببیتی وزیتی؟ لهجه تون  زیباست
خوبه که با همشهری تون ازدواج کردید..ایشالا سلامت و خوشبخت باشید
من اکبر جوجه نرفتم تا حالا

بعد ازدواج زندگی کردم اونجا
اتفاقا لهجشون خیلی هم نازیباست:)
پاسخ:
بسلامتی
عادت میکنید..قشنگی هایی هم داره لهجه شون
زیارتتون قبول باشه رسیدن بخیر..
وبلاگ خیلی خوبی دارید و یه ویژگی منحصر به فرد داره اینه که تو جوابهاتون به کامنتا یه جورایی انرژی و سرزندگی دیده میشه و این به مخاطب حس خوبی رو منتقل میکنه :)
البته زیر این پست جوابهاتون من برداشت کردم شاید خسته باشین یا کمی بیحال و حوصله درست برداشت کردم ؟! 
پاسخ:
سلامت باشید ممنونم..
شما لطف دارید..البته خیلی فاصله دارم تا این تعریف شما..بازم ممنون
نمیدونم شاید حق با شما باشه..
ان شاالله همیشه دلشاد و سرزنده باشید..
پاسخ:
خیلی ممنونم همچنین شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">