در بازیِ شطرنجِ زندگی، کیش و مات ها کم نیست!
باید حواست باشد کمترین تلفات را بدهی و تا میتوانی کیش بدهی و کیش نشوی!
مات که شدی انتهای خط است!..میروی قاطیِ بازنده ها و حق دارند که قیافه ات را شطرنجی کنند!
وای که چقدر وزیر مهم است! وزیرِ ماست، بلایِ جانِ شطرنج باز است!
مثل کامیونی است که در جاده پر پیچ و خم چالوس، جلوی شما افتاده و نمیگذارد حرکت کنی!
رُخ یا قلعه هایت هم باید پاکدست باشند تا افقی وار یا عمودی وار، کژی ها را درو کنند که اگر نکنند، واویلاست!
وزیرت برنامه نداشته باشد یا کار نکند کلاهت پس معرکه است!...
بعضی ها برای آنکه وزیرشان ابتدای کار نخورد، آن را پتوپیچ میکنند که بقول خودشان هوتوتو نشود و بار سنگین مسئولیتش را به گردن فیل و اسب و سرباز بدبخت نیندازد...
راستی دلم برای سرباز میسوزد....این بیچاره فقط باید جلو برود و عقب رفتن در کارش نیست آنها هم یک خانه یک خانه..بجز حرکت اول که دو خانه است...حتما حقوق اش هم کم است مادر مُرده!
اسب ها موجودات مرموزی هستند..من که هنوز از رمز و راز اسب ها سر در نیاوردم! راستی نکند اسب ما با مادیانِ اسب حریف روی هم بریزند و وزیر بیچاره ما را سر کار بذارن و به شاه خیانت کنند!
اسب اگر اسب باشد به کمک وزیر با دو سه حرکت حریف را کیش و مات می کند!!! یک همچین قدرتی دارد اسب!
فیل ها را همیشه با زیوآلات و اشرفی های به گردن آویخته تجسم می کنم...مثل ثروتمندان و بازاریهای یک مملکت، با حرکات ضربدری شان می توانند از فواصل دور کیشهای اقتصادی مهلکی به حریف بدهند! البته اگر بدهند!
وای به روزی که فیل های حریف چه سفید چه سیاه دائم به تو کیش بدهند!!!اعصابت بهم میریزد، مهره هایت فقط باید نقشه مهره های حریف را خنثی کنند و از آن بدتر که تو نقشه ای نداشته باشی!! نمیگویم دست از زدن مهره های سرباز حریف بردار، ولی فکری هم برای فیل و اسب و وزیر حریف کن! لااقل یکی دو تاهم تو کیش بده به آن شاه لعنتیِ حریف!
من از فیلهای حریف خیلی بدم میاید! همینطور از اسب هایش! اصلا به من باشد، وزیر به وزیر میکنم، اسب به اسب میکنم و فیل به فیل! بگذار شاهِ من باشد و چند سرباز! همینطور شاهِ حریف باشد و چند سربازِ حریف!
بخدا اگر سرباز، سرباز باشد، به آخر خط که برسد وزیر میشود و دمار از روزگارِ حریف درمیاورد....
این روزها دیگر نه وزیر، وزیر است و نه قلعه، قلعه!
شاه هم که با یک خانه، یک خانه رفتن کاری نمیتواند بکند!!!
خدا کند وزیر در هر بازی، وزیر باشد، لامصب خیلی کار از دستش برمیاید! قلعه هم همینطور، ولی خب قلعه باید خیلی پاکدست باشد..
نمیدانم چکار باید کرد! این روزها خیلی کیش میشویم و سه تا در میان جا خالی میدهیم! حدا کند وزیر بیشتر به دادمان برسد! سربازها همینطور بروند جلو و کارشان را انجام دهند و مواظب باشند نخورند، به کار وزیر هم کاری نداشته باشند، شاه و قلعه و وزیر اگر بفکر بازی باشند، بالاخره باید دور هم بنشینند و چاره های برای کیشهایِ پی در پیِ حریف بکنند! این که نمیشوند آخر، تا جُم میخوری، حریف بگوید کیشششششش! ای درد و کیش!!! ای کوفت و کیش!!! اصلا کیش بخورد تو سرت!
بخدا اگر کمی زودتر بازی را شروع کرده بودیم و مهره هایمان بفکر 64 خانه بودند نه به فکر خودشان و نقشه های بهتری داشتیم، الان ما بودیم که هی بهت کیش میدادیم حریفِ عشقِ کیشِ ما که زندگی مان را کیش باران کردی! امیدوارم از بازی ات خیر نبینی!!!
تو برده ای و من خوشم که در نبرد زندگی.....تو هستی و نمانده ام دمی بدون شاه ، من