=جدیدا هر کی فامیلش طاهری هست بهش میگم کاظمی، هر کی هم فامیلیش کاظمی هست بهش میگم طاهری!
=میوه میخوام بخرم از هر جا گرونتره میخرم...بازم نمیدونم چرا؟
= هر کی بهم ابراز علاقه میکنه
=جدیدا هر کی فامیلش طاهری هست بهش میگم کاظمی، هر کی هم فامیلیش کاظمی هست بهش میگم طاهری!
=میوه میخوام بخرم از هر جا گرونتره میخرم...بازم نمیدونم چرا؟
= هر کی بهم ابراز علاقه میکنه
در مسافرتی که ماه قبل داشتم و مشروح اون در این پست نوشته شد، اگر کسی ازم بپرسه زیباترین و تمیز ترین شهر بین راهی که از اون عبور کردی کدوم شهر بود به طور قطع، خواهم گفت: شاهرود!
در زیبایی، تمیزی و آب و هوای این شهر هر چی بگم کم گفتم
حتی انگور ویژه و بسیار خوشمزه این شهر به اسم لعل.
ولی مهمترین نکته ای که تو این شهر آزار دهنده است وضعیت بسیار نامناسب سرویس بهداشتی هایی هست که در دو پارک اصلی این شهر وجود داره..یعنی پارک آبشار و پارک بلوار.
هر دو پارک دارای فضای سبز بسیار زیبا و مناسب حال مسافر هستند، درختان زیبا و فضای مناسب برای اطراق مسافرین...
اما خدانکنه نیاز به سرویس بهداشتی پیدا کنید!
جالبه در فضای بسیار وسیع این پارکها کمترین فضا به سرویس بهداشتی اختصاص داده شده و مهندس و معمار این سرویس ها نمیدونم چرا اینقدر به فضای مدور و دایره ای شکل علاقه داشته که در حداقل جا، در یک دایره بسیار کوچک به زور سه یا چهار سرویس رو گنجونده که معمولا در ساعات پیک نیاز، صفهای طویل تشکیل میشه..از کثیفی سرویس ها هم چیزی نگم بهتره!!!
فقط غرولند و اعتراض مسافرین رو در چند مورد خودم با گوشهای خودم شنیدم و همینطور صدای نفرین و ناله پیرزنی که در سرویس پارک بلوار بخاطر نبود یک دستشویی فرنگی، داخل سرویس زمین خورده بود!
واقعا عقلت کجاست آقای معمار سرویس بهداشتی؟
یه گشتی تو اینترنت زدم و با وجود این لینک مشخص شد ظاهرا فقط من نیستم که به این موضوع معترضم.
بنظر من یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در رضایتمندی از یک مکان، شهر، سازمان، شرکت، مدرسه و دانشگاه و ....سرویس بهداشتی اش هست...خیلی مهمه:)
روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!
دلیلش را پرسیدند گفت: شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو را چه به زرافه؟! تو که فیل هستی پس چرا نگرانی؟!
گفت: بله من میدانم که فیل هستم؛ اما جناب شیر، الاغ را به پیگیری این دستور مأموریت داده!!
تو راه مشهد پشت یه کامیون جمله تاثیر گذاری نوشته بود که نتونستم عکس بگیرم ولی بخاطر سپردم. نوشته بود:
پدر یعنی اعتبار..
تا چند دقیقه داشتم در مورد این جمله پر مغز فکر میکردم..
تو خود مشهدم به این شعر پشت شیشه پراید برخوردم که این یکیو موفق شدم عکس بگیرم ازش:
- ما که راضی شده ایم رزق مقدر شده را .... نکشیم نازِ گدایانِ توانگر شده را
پ.ن: یکی نیست بهش بگه الان خودت یه پا توانگر محسوب میشی سالار!!:))