نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

محبوب ترین مطالب

اولندش که عیدتون مبارک....دوما خدا رحمت کنه حاج رسول تولّایی رو...دیشب مالشو پاک کرد و از همه رضایت طلبید، لباس احرامشم پوشید و نماز صبح نخونده و مکّه نرفته، آسمونی شد و به رحمت خدا رفت.... (سریال رهایم نکن شبکه سه رو میگم خیلی تو فامیلاتون نگردید...:)) )

سریال خوش ساختی بود..خوشحالم که ماه رمضون بالاجبار و این اواخر به اراده خودم این سریال رو کامل دیدم....امین تارخ سریالای تاثیرگذاری بازی میکنه مثل سریال اغماء...فقط دلم موند پیش مغازه دارای گاراژ....سریال خوبی بود بنظرم...این جواد جوادی هم چقدر بدشانسه تو شبکه دو....دنیای نامرد که میگن یعنی همین...


عه؟ عربستان امروز بازی داشته؟ صرفنظر از نتیجه و اینکه ما اصلا فوتبال رو سیاسی نمیکنیم و فوتبال و سیاست دو مقوله جدا از همه، ولی حسابی جیگرم حال اومد! دمِ پوتین گرم که جلوی الفانتینو، حال بن سلمان رو کرد تو قوطی! البته روسها هم نامردن و از پشت خنجر میزنن، ولی حدسم این هست که بخاطر جام جهانی هست که یکم با عربستان و دوستانش گرم گرفته تا امنیت بازیها تامین شه، البته این یه نظریه سیاسیه و قطع و یقینی در کار نیست... این صحنه تو ذهنم میمونه....آقای پوتین، دم تیم فوتبالت گرم....فقط به خاطر بازی امشب...به بقیه کارات هم کار ندارم....البته یه ایطو چیزایی تو وجودت هست..اینجا رو ببینید....تا دیروز داشتن مستقیم و غیر مستقیم با هم میجنگیدن الان نشستن دارن فوتبال می بینن........راست میگن سیاست پدر و مادر نداره!


۱۴ نظر موافقین ۰ ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۲۷

چند روز پیش، خواهر یکی از همسایه های دلبندمون، تو برج دوازده طبقه ای کذایی مون، اومده به خواهر دلبندش سر بزنه و بعدش باهم برن بیمارستان به یکی سر بزنن، خواهر مهمان پراید عزیزتر از جانشو به همراه یک فروند آژیرِ آنتی دزد، پارک کرده جلویِ برج کذایی مون، بعد دو تا خواهرا بعلاوه همسر خواهر برج نشین مون، با ماشین شاستی بلندشون، بالاتفاق رفتند بیمارستان به یکی سر بزنن...(من خودم الان گیج شدم که الان کدوم خواهر با کی و با چی رفتن بیمارستان؟ خدا به داد شما برسه:))

خلاصه آژیرِ پرایدِ این خواهر برج ننشینمون، در فراغ یار پریچهره، عنان از کف ربوده و دقیقا از ساعت 4 بعد از ظهر تا ساعت هشت بعد از ظهر با صدای بلند برای ساکنین برج، آژیر درخواستی! پخش کرده به گونه ای که همه برج نشینان ضلعِ مشرف به اون پراید، جملگی با چماق و چوب و مگس کش و دسته بیل به جانِ پیکر نحیف پراید اون خانم افتادن که  چرا از ساعت چهار تا هشت بعد از ظهر، فقط با یک سبک آِژیر پخش میکنی  و چرا از سبک های دیگه نظیر هاپ هاپ(همون هیپ هاپ)، راک و متال و قهوه خونه مش قمبر استفاده نمی‌کنی! در واقع خواب رو از چشمان برج نشینان ربوده بود!

خوشبخت و مسرورم که در اون بازه‌ی زمانی اصلا خونه نبودم و خبر این اتفاق مهم، یکی دو روز بعد از طریق یکی از همسایه بدستم رسید..ولی اونطور که خبردار شدم برج نشینان در یک حرکت خودجوش و انقلابی شیشه جلو و عقب پراید رو شکستند، جفت آینه بغل پیاده شد، چهار تا لاستیک پنچر شد، و یکی دو تا در هم از اون پراید بخت برگشته غر(غر؟ قر؟) شد!

در ادامه پس از مراجعه دو خواهر گرامی بعلاوه همسر یکی از خواهران، و مواجهه با چهره خورد و خمیر پراید نزاعی مثال زدنی بین ایشان و برج نشینان در گرفته و پس از کلی دعوا و مرافه(درسته دیگه مرافه میگن دیگه نه؟) پلیس 110 همیشه در صحنه و دلسوز تقریبا پس از 7-8 ساعت یعنی حدود ساعت یک نصفه شب با واسطه سوم شایدم چهارم در جریان ماجرا قرار گرفته و طبق وظیفه خبر رو گزارش کرده و رفته...با تشکر از تدبیر پلیس 110 بخاطر اهتمام به حل مشکلات توسط خود مردم و حضور در سکوت و آرامش کامل و بدون طرفین دعوا اونم ساعت یک نصفه شب!(شبا که ما میخوابیم آقا پولیسه بیداره!)

این وسط واقعا کی مقصره؟ شاید بگید قطعا راننده پراید، چون تو ساعتِ خواب مردم آسایش رو سلب کرده ازشون..اونم تو ماه رمضون!..ولی آیا حق داریم سر مال و اموال مردم چنین بلایی بیاریم؟ اونم تو ماه رمضون و بعد شب قدر؟ البته من نظر دیگه ای دارم و مقصر رو اون آژیر عتیقه میدونم که سبکشو در پخش آژیر به سبک هاپ هاپ تغییر نداد..باور کنید برای مردم قابل تحملتر بود..همین جا یاد یه خاطره بیمزه از خودم افتادم..بگم؟ میگم ....خواستید نخونیدش....وینچستر کالیبر 45 که نگذاشتم رو شقیقه تون!:))) نخونید خب...

........یادمه در دوران جاهلی و ایام شباب، در دوره منحوس دبیرستان، یک معلم عربی به شدت پر رو و بی ادب داشتیم که...هم بود، ایشون بجای جلوس بر صندلی، کفشاشو در میاورد و چهار زانو روی میز می‌نشست، این بی تربیت افعال رو به نحو دیگه ای تقسیم میکرد که الان حقیقتا روم نمیشه بگم، اون زمان از این زیپ کیف‌ها هم تازه اومده بود، یکیشو باد کردم و یکی از دانش آموزای کناریم که پایه صندلیشو کج کرده بود و پایه تو هوا بود، یواشکی گذاشتم زیر پایه صندلی، همینکه پایه اومد روی زمین، زیپ کیف ترکید و همراه اون کلاس هم ترکید! معلم گفت چی بود کی بود که من گفتم: صندلی بود...یادش بخیر...

۱۹ نظر موافقین ۰ ۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۸

سحرها اگر خواب نمونم میزنم شبکه پویا!! (مگه چیه؟ بخاطر کودک درونم این کارو میکنم..همون کودکه که خیلی وقتها ازم یه مامان خوشگل و قدبلند میخواد و من دلسوزانه میخوابونم تو گوشش!)..این آقا احسان و آقای مدرّس، پارتنری شدن برای خودشون! خلاصه که کلّه سحری کلی از دست این احسان میخندم!

افطارها هم بخاطر اینکه همه سریالِ حاج رسول تولّایی رو می بینن لاجرم منم مژبورم این سریال رو ببینم!..اونجا هم از دست این نیما شعبان نژادِ خندوانه که اومده قاچاقی بازیگر شده تو این سریال میخندیم! البته سریال کاملا جدّی ای هست و به صورت نیمه یواشکی یا عریان میخواد پیام فرهنگی شو که همون حقّ الناس هست به مخاطب القا کنه....مطمئنا اگر کسی غیر امین تارخ نقش اول سریال بود نگاه نمیکردم چون معمولا  جوّ سریالهای تلویزیون تو این ماه یه جورین!  ولی چکار کنم که من بازیای امین تارخ رو دوست دارم....فعلا گزینه دیگه ای هم نیست مگر بعضی شبا که والیبال داره و اونم نمی بینم!...تنبلا فستیوال باخت راه انداختن امسال!! شبکه دو هم سریالِ بچّه مهندس داره..تقریبا اونم مژبورم..... چون صداش میاد....فقط بگم دلم برای مامان صدّیقه خیلی میسوزه..کاش میتونستم برم مامان صدّیقه و جواد جوادی رو  از دست خانم جاهد و  صورت زخمی نجات بدم!!!احسان علیخانی هم نمیشه همون ریتم گریه ای برنامه خودشو حفظ کنه؟! برادر من تو چکار داری به واکسن سرطان؟ خلاصه همیشه ماه رمضونی موج راه میندازه این احسان!

دوباره این دختر مازندرانیه(مسیح علی نژاد) برای خودش چالش اعتراضی راه انداخته که چون چند تا سفره افطاریِ  کمیته امداد تو غزّه بوده، صندوقای کیمته امداد رو میندازن دور! والا تا اونجا که من یادم میومد این صندوقا اینقدر محکم تو زمین سیمان شده بود به این راحتیا در نمیومد!!..تازه رئیس کمیته امداد هم گفته که برای هر کشوری برای نیازمندای همون کشور خرج میشه! یه عده هم چشم بسته و جوگیر، کوکورانه منتظرن ببینن مسیح چی میگه! بابا یکم فسفر بسوزونید آخه...آخه شاید مسیح خانوم بمناسبت این روزا از جای دیگه ای ناراحته و با اصل و ریشه کمیته امداد مخالفه..شما دیگه چرا؟ شوخی شوخی با صندوقق کمیته امداد هم شوخی؟! یادتان هست که اگر صندوق کمیته امداد کار نکنه چه بلایی سرتون میاد؟!!!:)

این روزا همش در مورد ساده زیستی و قناعت پیشگی صحبت میشه..همه این حرفها قبول ولی لامصب تویوتای اف جِی کروز 2018 خیلی مامانه!!!! یه سرچ بزنید تو نت ببینید نارنجیش بدجوری به آدم چیشمک میزنه...خدایا به حق این شبهای عزیز، از خرانه غیبت یه نارنجیشو بفرست من تعطیلات عید فطر باهاش برم گردنه حیران!، بعد تعطیلات قول میدم سالم با باکِ پر برش گردونم بیارم درِ امامزاده‌ای مسجدی جایی!:)...فقط بیزحمت پلاک بین المللی هم داشته باشه من بتونم یه سر به کشورهای همسایه هم بزنم! اگر سند بنام خودم باشه که چه شود!

...اخخخخخخ.اینجا رو داشته باش...خدا به همه پدر بزرگ میده به ما هم پدر بزرگ داده....یه پدربزرگ داشتیم الان باید براش فاتحه و الرحمن بخونیم ...یه پدر بزرگ هم داریم اینجوری!!

خدایا بخاطر همه چی شکرت......بابت این تویوتای اف جی کروز که بناست به زودی بدستم برسه هم بینهایت سپاس..دمت گرم!


۳۳ نظر موافقین ۱ ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۰۳

در اینکه انسانها کاملا آزاد هستند و مختار، شکّی نیست..

در اینکه صاحب اختیارِ جیب و پولشون هم هستند، بازم شکّی نیست...

در اینکه آزادن پولشونو چطور و کجا و برای چی و برای کی خرج کنن، نیز شکّی نیست..به من و امثال منم ربطی نداره!

شکِّ من فقط در اینه که با خرج کردنِ پول برای این یکی یا این یکی  آرامش و رضایت درونیِ بیشتری عاید آدم میشه یا اون یکی؟ شاید اینم بمن ربطی نداشته باشه!  شایدم مقایسه درستی نباشه..

هرچند من مخالف حمایت و رسیدگی به حیوانات نیستم ولی بنظرم قبل از هر چیز همنوعان و دوروبری هامون در اولویت هستند...هر چند رسانه های جوّ زده چیز دیگری رو تبلیغ کنن!

امّا نداخانومِ درونم میگه: فرشته ها به اون یکی نزدیکترن!

۱۸ نظر موافقین ۱ ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۲۹

ارزش ثانیه را کسی میداند که در مسابقه ای نقره گرفته است.....

۱۵ نظر موافقین ۰ ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۸