کارشناسی ارشد با اعمال قبیحه!
یه فروند دانشجوی ارشد دارم با من پایان نامه داره، موضوع تزش پارسال تصویب شد، فردا میخواد بسلامتی دوماد شه! یعنی دفاع کنه...سه چهار ماهه بچه اولش به دنیا اومده و چون نمیتونه با حضور بچه اش تو خونه درس بخونه، مادر و بچه رو فرستاده خونه پدرخانمش! من تا متوجه شدم بهش گفتم این کارت درست نیست و داری ظلم میکنی!..هم در حق همسرت، هم در حق بچه ات، هم در حق پدرخانم و مادرخانمت!، گفت استاد چاره ای ندارم نمیونم درس بخونم! گفتم اون درس بخوره تو سرت! صبح ها چند ساعت زودتر یا شبا چند ساعت دیرتر بشین درستو بخون این بنده های خدا رو آزار نده! گفت نمیتونم! بهش گفتم تو این گرونی بجای اینکه نونخور برای پدرخانمت اضافه کنی و به بقیه سختی بدی، به خودت سختی بده! این که کارت پیش نمیره بخاطر سختی هایی هست که به اون بندگان خدا میدی!...گفت استاد من با بودن زن و بچه اصلا نمیتونم درس بخونم!..گفتم یا درس نمیخوندی یا زن نمیگرفتی! این چه وضعشه آخه درست کردی؟! گوربابای اون درسی که تو میخوای بخونی!....فقط همینقدر بگم که پدرخانمش گفته بود من بیام اون لپ تاپ این پسره رو پرت کنم از پنجره بیرون! خلاصه هر چی من گفتم تو گوشش نرفت! تنها کاری که تونستم بکنم این بود که منابعی که داشتم و پایان نامه های بقیه دانشجوها رو بهش بدم تا این زودتر دفاع کنه اون بندگان خدا آزاد شن! گروگانگیر شهر لس آنجلس رحم و مروتش بیشتر از این دانشجوی منه! واقعا ما مردا بعضی وقتها چقدر ظالم هستیم! انگار اسیر گرفته! یا پدرخانم بدبخت گناه کرده دخترشو داده دست این بشر!...در هر صورت فردا دفاع این موجود دو پاست، دعا کنید فردا تهران دیگه برف نیاد یا آلوده نشه یا برودت مرودت نیاد فردا تعطیل بشه! این شازده زودتر دفاع کنه اون پایان نامه کوفتی رو، و متوجه بشه که هِچ خبری نیست! هِچ!
همسر من مجبور شدن بعد به دنیا اومدن دخترمون قید پایان نامه دادن رو بزنن و همینطوری معلق مونده همه چی... شرایط سختیه واقعا با نوزاد درس خوندن...