راحت تر.......
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۵۱ ب.ظ
این مطلب رو امروز از یک بنده خدایی در لینکدین خوندم و خودم خوشم اومد گفتم بد نیست برای شما هم به اشتراک بذارم:
«یک دوستی امروز پرسید حالا که از ایران رفتی "راحت تر" شدی؟ و این خیلی سوال مهمیه،
بذار اینجوری شروع کنیم : زندگی قرار نیست هیچ وقت راحت باشه و ما همواره در رنج خواهیم بود ، اصلا خود خدا گفته ما شما را در رنج آفریدیم..
اما اینکه چطور رنج میکشیم دست ماست . یکی رنج و سختی هر روز دمبل زدن رو تحمل میکنه تا رنج دیابت رو نکشه ، یکی رنج درس خوندن تا سطح دکتری رو تحمل میکنه تا رنج نداشتن جایگاه اجتماعی رو نکشه ، یکی رنج یاد گرفتن مهارت های متعدد رو تحمل میکنه تا رنج بیکاری رو نکشه، یکی رنج یادگیری زبان جدید رو تحمل میکنه تا رنج محدود بودن رو نکشه
زندگی تعادل بین رنج کشیدن هاست و چیزی که بهش میگیم شادی نتیجه عدم وقوع یک رنج به خاطر تحمل رنج های دیگست . رنج هایی که مردم نمیبینن و فکر میکنن که شادی بالذاته وجود داره
پس نه " من امروز راحت تر نیستم" من رنج های قدیمی رو با رنج های جدید جایگزین کردم ولی انتخاب کردم که کدوم رنج رو تحمل کنم برای پایان رنج هایی که نمیخواستم همیشه باهام باشن
زندگی به طرز ثابتی ما رو در معرض انتخاب های دردناک قرار میده و ما دو راه داریم یا خودمون انتخاب کنیم یا با زندگی رولت روسی بازی کنیم ! »
فریور زرونده
۰۴/۰۳/۰۱
چقدر این پست جای تامل و ارزش خوندن داره ...
با این تحلیل موافقم و هم عکس انتهاش، یه چیزی شبیه به اینه قضیه ... و حیف که خیلی از ما این موضوع رو در زندگی درک نکردیم و راههایی رو میریم که تنها تحت تاثیر اشتباه محیط اطرافمونه و وقتی به خودمون میام میبینیم که تبدیل شدیم به کسی که تنها با محیطش درحال جنگ بوده.
مثل همونی که داره با تاریکی میجنگه و با هوای تاریک پنجه میندازه و این انتهایی نداره.