نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ

ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷم

ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ ، ﺯﻣﯿﻦ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ

ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ

ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ

ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ،

ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ،ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ

ﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ، ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﺩﺩ

ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺵ

ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ

۱ نظر موافقین ۲ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۱۳
من نمیدونم چرا زیباترین ماه سال یعنی اردیبهشت ، باید پرترافیک ترین ماه سال باشه برای من از لحاظ کار و گرفتاری!!!
این بلاگ هم ما رو مشغول کرده به خودش از سویی
کلی کار انجام نشده دارم که ظاهرا همش باید تو این ماه تموم شه
۲ نظر موافقین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۵۲

یادته چه روزهایی داشتی؟

پروژه چقدر پستی بلندی داشت؟

چقدر زحمت داشت؟

بالاخره تموم شد...

یادش بخیر.. به خوبی و خوشی

(تست ماژول T پارسال همین موقع)


۴ نظر موافقین ۲ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۵۹

امروز بازم رفتم کوه...کدوم کوه؟؟  (ای بابا!!!!) همون کوهی که جک و جونور داره....های بله!!!!

البته کوه که نمیشه گفت بهش..بیشتر تپّه بگیم درست تر گفتیم...یا  به روایتی: تاپّا!!!! 

الغرض..

چه طبیعت ملسی!! خیلی فاز داد...

بنظرم هر کی اردیبهشت نزنه به دامن طبیعت به نظرم بهار رو درک نکرده..البته منظورم فصل بهار هست..

یه چند تا هم عکس گرفتم که تو ادامه مطلب عکسهای بیشتری خواهد دید.....


۲ نظر موافقین ۲ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۷



اگر همه چیز خریدنی بود
برای مادرم کمی جوانی می خریدم
برای پدرم عمر دوباره
و برای خودم خنده های کودکی

منبع:  @arezohayeziba

۷ نظر موافقین ۶ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۱