نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

۳۸ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

اولا که یه خیابون داریم تو تهران به اسم سی تیر یادش بخیر روزایی که میرفتیم جمهوری، پشت بندش یه توک پا میپریدیم تو سی تیر..یه دیزی سرا بود اونجا، دیزیاش در حد شامپیون لیگ فرانسه! دیزی میزدیم به بدن....خیلی فاز میداد...

یه خونه هنرمندان بود گمونم یا بنیاد سینمایی فارابی تو همون خیابون ...نمیدونم الان با خاک یکسانش کردن یا هنوز هست؟ (البته چه اهمیتی داره؟) یه در قدیمی و سنتی هم داشت...خیلی دوست داشتم یه بار کله ام رو بندازم زیر و برم تو ببینم چه خبره؟ در هر صورت خوشحالم که پام به یه همچین مکانهایی باز نشد، چون زمینه داشتم و علاقمند به کارگردانی هم بودم...البته الان خدا رو شکر میکردم که وارد چنین حرفه ای نشدم...چون که آخرش یه چیزیم میشد!...در همین حد بدونید بنظرم کافیه!

این روزها ورزشکارا و بازیگرا خیلی آدمهایی مهمی شدن، یکم بیشتر از اونی که باید باشن به نظرم...قرنهای گذشته شعرا یا حکما آدمهای مهمی بودن....البته به نظرم باید مهمتر از اینها هم بشن...جامعه امروز ما باید بیشتر از گذشته به هنر پناه ببره، چون دیگه تقریبا چاره ای نمونده ...من که الان تنها قهرمان ملی تو ذهنم جنابخانه و شب و روز دعا میکنم به احلام برسه! ضمنا با اجازه جنابخان یه عکس از احلام لو رفته که براتون میذارم.....ضمنا نیاید اینجا بحث ناموسی کنید...تخثیر من نیست..تخثیر ثدا و ثیماست که یه جلسه احلام خانوم رو دعوت نمیکنه خنداونه!

تقریبا کاپاسیتانس مردم در مورد مسائل اجتماعی سیاسی و اقتصادی تکمیل شده، البته من اینطور تصور میکنم.....شایدم من اشتباه میکنم......

من خودم دیگه حتی حوصله فکر کردن به مسائل مهم تر رو ندارم....الان دیگه یه جوری شده هر کی به فکر خودشه....و به عبارتی سرش تو لاک خودش...میدونم تا اینجا از حرفای من سر در نیاوردید..خب طبیعیه......

همش دارم از حرفام فاکتور میگیرم....

بی خیال......راستی یکی دو روز خیلی گرمم میشه، نمیدونم داستان چیه؟ هوا که مطلقا گرم نیست!، یا آستانه تحمل من اومده پائین، یا اینکه من تیتیش مامانی شدم!..هموطنان اهوازی ما تو دمای 50 درجه تو گرد و غبار چه میکنن خدا میدونه؟ دوستان اهوازی یا جنوبی اگر داریم بدونید قطعا جاتون تو بهشته...چون بنظرم شما جهنم رو دارید به نوعی تو تابستونها تجربه میکنید اونم با چاشنی گردو غیار....خلاصه بهشت رفتید دمتون گرم ما رو فراموش نکنید.....



۱۰ نظر موافقین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۲۲:۵۱

جدیدا چه بازیایی اومده برای بچه ها....

یه بچه 5 ساله داشت از این بازیای ساختنی شبیه پازل که اسمشم نمیدونم میکرد...خیلی وارد نبود....گرفتم ازش خودم براش دو تا طرح ساختم!

زمون ما نه اینکه از این بازیا نبود و لی با این کیفیت نبود.....

بنظرم بهتره بچه های این دوره زمونه رو بفرستیم برن دنبال تلگرام خودمو بشینیم با اسباب بازیاشون بازی کنیم :خخخ



۲۰ نظر موافقین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۳۶

بعد مدتها امروز دوباره رفتم کوه..جای همه خالی

۱۴ نظر موافقین ۰ ۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۷


امروز رفتیم یکی از این دانشگاههایی که نمره علمیشو آورده بودیم و خودشون پیامک زده بودن به ما که بیایید برای تایید صلاحیت عمومی
از 8 صبح نشستیم 90 تا سوال جواب دادیم در موضوعات فرهنگی و عقیدتی
کلی هم قبلش برامون توضیح دادن که سعی کنید واقعیت رو بنویسید، توجه شما رو به یچند تا از سئوالات این آزمون جلب میکنم:
۶ نظر موافقین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۴

به به ...بسلامتی....با دل خوش.......

با خبر شدیم برادر ارزشمند و موثرمون در سرزمین ژرمن ها یعنی جناب مستطاب باستین شواین اشتایگر به جرگه متاهلین پیوسته و در یک جرکت خداپسندانه یک فروند زوجه تنیسور به نام آنا ایواونوویچ اختیار کرده

برادرمون یعنی باستین دو سال با خواهرمون آنا نامزد بودن و مثل دو تا مرغ عشق پرکنده در وصال هم میسوختن! که بالاخره این فراق به سرانجام وصال رسید و پس از حذف مقتدرانه تیم ملی آلمان از فینال یورو 2016، دست معشوق را گرفته و پای خطبه عقد نشستند....

در این دو سال چه نامه ها که باستین عاشق پیشه از اردوی تیم ملی آلمان به مدد پستچی پیر و خسته به اردوی تنیس آنا خانوم در ونیز ایتالیا ارسال نکرده و چه رنج ها که در فراغ این دوشیزه تنیس باز رومی تحمل ننموده! اما بالاخره این فراق به وصال رسید....

ضمن ارزوی خوشبختی برای این دو مرغ عشق ورزشکار، میتوانید آنان را در حال قایق سواری بر آبهای ونیز ببینید...#



اما چند تا سوال:

1- باستین آلمانی با آنای ایتالیایی به چه زبونی صحبت میکنن؟

2-این زوج جوان ماه عسل کجا خواهند رفت؟

3-شیربهای خانم ایوانوویچ چقدر شده؟

4- آیا باستین به رسم دیرینه مادر زن سلام اعتقادی داره؟

۷ نظر موافقین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۹