نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

 از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشۀ بی پایانی را ادامه می دادند.

 زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند... از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است . 

در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم . یک خانوادۀ روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعۀ کوچک ، شش گوسفند و یک گاو است . در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود، امّا صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمۀ تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد: 

۱۰ نظر موافقین ۱۶ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۳۷

یادش بخیر...


به همراه جونز تا مرحله آخر تمام ماموریت ها رو انجام دادیم...چقدر تیر خوردیم!!!..چقدر کشتیم!!

بازی IGI2 هنوز که هنوزه برای من جذابیت داره




شاید جزو اولین نفرایی بودم که این بازی رو هنوز نیومده از میدون ولیعصر خریدم  و بازی کردم

زیباترین آهنگ این بازی بنظرم این آهنگه که خیلی دوستش دارم و  اثر  Kim Jensen هست:

دانلود


اگر این بازی رو تو عمرتون بازی نکردید بنظرم نصف عمرتون بر فنا..البته ما هم که کامل بازی کردیم یه قسمتی از نصف عمرمون فنا شد:)


۱۴ نظر موافقین ۱۴ ۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۲۷

به زور کرونا و باتوجه به توفیق اجباری ای که این روزها نصیب همه شده، برخی از آخرین های دستاوردهای سینمای طنز ایران رو تماشا کردم..

فیلمهایی که دیدم:

-دم سرخها

-لونه زنبور

-تگزاس 2

-پارادایس

-رحمان 1400



دم سرخ ها خیلی فیلم مزخرفی بود بنظر من...ارزش دیدن نداشت....منم مالتی تسک دیدم فیلم....لونه زنبور و تگزاس2 بامزه بود...پارادایس بنظرم بد نبود ولی زیادی تبلیغاتی بود..بنظرم داستان فیلم رو میتونست بهتر تموم کنه کارگردان...در مورد فیلم رحمان 1400 بگم که واقعا این فیلم از منوچهر هادی بعید بود....منوچهر هادی با این رزومه نسبتا قابل تامل یه همچین فیلم مستهجنی بعید بود ازش....لوکیشن های اقتباسی از فیلم قبلی اش مثل آینه بغل یه اون صحنه بالون که بنظرم از پایتخت 5 تقلب کرده بود، نیش و کنایه ها ناهنجار و حرکات زشت و...بنظرم رحمان 1400 از منوچهر هادی بعید بود! (البته این موضوع کاملا سلیقه ایه)

البته این فیلم توقیف شد ولی دوباره اکران شد......نوشته منوچهر هادی در اینستاگرامش بعد از توقیف فیلمش:

«تمام تلاشم نتیجه نداد.
مدیران موفق شدند و زندگی ادامه دارد
فدای یک تار موی شما یکتا و سوفیای قشنگم.
دومین فیلم پر فروش تاریخ سینما بدون هیچ پاسخ قانع کننده ای توقیف شد که دو هفته قبل در شهر قم این اتفاق افتاده بود.
ممنون از مدیران سینمایی که کاری از دستشان بر نمی آمد ولی تلاششان را کردند چون کلا در ارشاد کسی تصمیم گیرنده نیست و تصمیمات از جای دیگری گرفته می‌شود. ایشان فقط ابلاغ می‌کنند. هیچ گاه کسی برای فیلمش تشویق نمی‌شود ولی تنبیه چرا و توقیف چرا.
امید به اکرانی خوب برای دیگر فیلم‌های دوستان و همکارانم حتی مسعود ده نمکی و روزنامه ای که تمام قد در اختیار ایشان هست. بانی فیلم. روزنامه‌ای که به شخصه خیلی برای من و فیلم هایم اطلاع رسانی کرد و نمی‌دانم چرا انقدر عصبانی است این روزها و حسابی با رحمان خشم و عصبانیتش را خالی کرد برای دوستان بانی فیلم هم که مخاطب انگشت شماری دارد آرزوی بهترینها رو دارم. برادران داداشی (اعتمادی)موفق باشین و سالم و تندرست.»


۵ نظر موافقین ۷ ۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۸


🔴هشت سال پیش، در یک شب  ژانویه سال ۲۰۱۲، یک کشتی تفریحی با حدود ۳۰۰ سرنشین از شهروندان کشورهای مختلف اروپا در سواحل ایتالیا به صخره‌ای خورد و شکاف برداشت. در زمان حادثه فاصله این کشتی تا ساحل۱۵۰ متر بود اما حدود ۳۲ نفر از سرنشینان که عمدتاً از کشورهای دیگر مانند انگلستان و آلمان بودند جان باختند. 


✅دو پرسش قابل ملاحظه: 


🔴یکم، چرا این کشتی بزرگ تا این حد به ساحل نزدیک شد؟ پاسخ: چون منزل کاپیتان کشتی در ساحل بود و در آن شب در منزل او پارتی برقرار بوده و کاپیتان به ساحل نزدیک شده تا برای مهمانان دست تکان دهد! این طنز نیست و جداً همینطور بود و در محاکمه کاپیتان مطرح شد. درس اخلاقی اول: وقتی یک ناخدا کشتی را از یک طرف می‌برد الزاماً برای رفاه حال سرنشینان نیست، ممکن است برای پارتی منزل خودش باشد.


🔴پرسش دوم، چرا تلفات در این فاصله نزدیک به ساحل زیاد بود و چرا عمده تلفات از غیرایتالیایی‌ها بود؟ پاسخ: زمانی که کشتی به صخره برخورد کرد و برخی مسافرین به عرشه آمدند، کاپیتان در بلندگو اعلام می‌کند که همه چیز تحت کنترل است و جای نگرانی نیست و مسافرین به کابین‌های خود مراجعه کنند. مسافرین غیرایتالیایی که به اظهار نظر و صداقت مسئولین اعتماد داشتند به توصیه کاپیتان عمل کرده به کابین های خود می روند. مسافرین ایتالیایی که تجربه ایتالیایی داشتند به سرعت فهمیدند که باید صحبت کاپیتان را در جهت عکس تفسیر کنند و به همین دلیل، به سرعت از کابین‌های خود بیرون رفته بر روی عرشه آمدند. عده‌ای که بنیه داشتند خود را به آب زدند و تا ساحل شنا کردند و نجات یافتند بقیه هم توسط گروه‌های امداد نجات یافتند. ولی آنها که به صحبت مسئول مربوطه اعتماد کردند پس وارد شدن آب به کشتی، داخل کابین‌ها خفه شدند.


🔴درس اخلاقی دوم برای مردم: هر وقت مقامات فرمایش و توصیه  کردند، فرمایشات و توصیه‌های قبلی آنها را هم در ذهن مرور کنید.

درس اخلاقی برای مقامات: اگر حرف‌های مستحکم و قول‌های وزین قبلی شما درست در نیامد انتظار نداشته باشید مردم به کابین‌های زیر عرشه بروند ممکن است خود را به آب بزنند. 

✅حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!

@EghtesadNews_com 

۳ نظر موافقین ۸ ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۳۶

اول از همه عیدتون مبارک (:)

یکی از بلاگرای عزیز در پیامی خصوصی از من خواستن در چالش بیان شرکت کنم(هر چند فکر کنم یکم دیر شده باشه)....راستش من حرف چندانی ندارم گفتنی ها رو گفتم قبلا، دوستان دیگه هم بهتر از من گفتند و نوشتند...

ولی بنظرم همین الانشم وبلاگ  بیان با همین موجودی، 6-0 از بقیه وبلاگا جلوتره!،نمیخوام بگم نیمه پر لیوان رو ببینیم و ارتقاء و افزایش کیفیت وبلاگ بیان حق مخاطبان بیان نیست...میشه گفت یه جورایی بلاگرهای بیان به حرفه ای بودن بیان عادت کرده بودن و انتظار داشتن بیان همچنان بتازه و به همون نرخ پیشرفت ادامه بده....خود من در نامه بلند بالام به مدیر بیان نکاتی رو نوشتم ولی خب وقتی ترتیب اثری ندیدم متوجه شدم حتما دلیلی داره...الان بهر دلیل ممکنه این مهم میسر نشده! مشکلات مادی؟ تغییر اولویت های کاری شرکت بیان؟ مشکلات حقیقی یا حقوقی افراد دست اندرکار؟ و یا هر دلیل دیگه؟..نمیدونم....نمیخوامم بدونم...ولی از سال 94 تا حالا وبلاگ بیان خلایی رو برای من پر کرد که واقعا ازش تشکر میکنم.....هر چند الان دیگه دل و دماغی برای وبلاگ نویسی برام نمونده ولی باز معتقدم بیان همچنان پیشتازه.....یه نگاهی به امکانات و ویژگی های بیان بندازیم؟ بجز یکی دو مورد که اخیرا دچار مشکل شده مثل مالیکت معنوی و آمار و پخش صوتی که اخیرا شنیدم مدیر بیان دو تای اول رو اصلاح کردند بنظرم همچنان بیان قابل استفاده است..شاید یکم سطح انتظارات ما بالا رفته ولی خب بنظرم بدون مشکل، بدون قطعی سرور و ...داره به کار خودش ادامه میده...اینستا و ورد پرس و ...همچنان رقیبان بیان محسوب میشن ولی بنظرم یه بلاگر هیچ وقت وبلاگ رو ول نمیکنه بره سراغ رقبا......خود من معتقدم از 20 درصد قابلیتهای بیان بیشتر استفاده نکردم!....البته اصراری به وبلاگ بیان ندارم ولی در کل وب ماندگارترین بستر فضای مجازی بوده که تا حالا دیدم..این پست آقای م.شعبانعلی بنظرم خودندنش نه تنها خالی از لطف نیست بلکه خیلی هم مفیده...

و در آخر اگر در محیط بیان به بلاگری با اعمال شاقه ادامه دادم، به احترام تیم حرفه ای بیان و با علم به اینکه تیم بیان میخوان مشکلات حل بشه ولی خب محذوریت هایی داشته و دارند، سعی میکنم با سعی و بردباری مثال زدنی خودم( مثل قرنطینه در خانه به دلیل کرونا)، تحمل کنم و خدا رو شاکر باشم..چون قطعا وضعیت بدتر از این هم وجود داره! ##

۱ نظر موافقین ۸ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۳۹