از اینکه خواسته های قلبیم با تاخیر به دستم میرسه نمیتونم شاکی باشم...چون واقعا چیزی دست من نیست....من یه اداره ی پُستِ کوچیکم که هدایا و نامه های مردم همش با تاخیر به دستم میرسه!...اصلا پت پستچی رو یادتونه؟ گمون نکنم شما دهه نودی ها و دهه هشتادی ها و نهایتا دهه هفتادی ها و نهایتا دهه شصتی و نهایتا دهه پنجاهی ها و نهایتا دهه چهلی ها .........(بیخیال) یادتون باشه!.شما همتون نسل باب اسفنجی و بن تن هستید:) خب گفتیم خندیدیم دیگه کافیه!...بریم سراغ پت پستچی...من عاشق این ماشین پت پستچی بودم..اصلا ریشه علاقه من به تویوتای اف جی کروزر که الان فقط ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین از این موضوع خبر نداره، برمیگرده به ماشین پت پستچی! شما نمیدونید این ماشین چقدر دوست داشتنی بود....
یکم هم غر بزنم...فرشته خیلی اذیتم میکنه......خیلی کشش میده! چکار کنم بنظرتون؟ میخوام از دست فرشته سر بذارم به اوکراین..برم هر کمکی از دستم برمیاد اونجا کمک کنم..مثلا آواره های اوکراین رو البته آقایونشون رو با خودم ببرم بلغارستان یا فنلاند و از اونجا ببرمشون آلمان...مدیونید اگر همین الان به آلکساندرا فکر کنید! .البته آقایون که باید بمونن بجنگن با روسیه....پس اوکراین منتفیه:) پس چکار کنم از دست این فرشته بنظر شما...راستی باز هم لازمه که عرض کنم که فرشته آقا هستند و بلای جان و راهنمای بنده؟!!!
راستی یه تجربه خیلی مفید هم داشتم اینجا چون ارتباط منطقی مطالب این پست زیاد شد و کورولیشن مطالب رفت بالا بذارید اینم بگم: آقا کفشای دیجی کالا به هیچ دردی نمیخوره.متاسفانه جنسش اصلا خوب نیست....اینو گفتم چون اینجام مونده بود...
راستی بهتون گفته بودم رفته بودم دندونپزشکی؟ واقعا چرا الان فکر می کنید من باید این موضوع رو به شما میگفتم؟!!! ولی خب گفتم دیگه.....آقا آدم دندون عقلشو بکشه رو عقلش تاثیر میذاره؟ بدون یکدونه دندون عقل واقعا زندگی چه رنگی خواهد بود؟
اینم بگم اطلاعات عمومی تون بره....پریشب اسب سفیدم، لنگِ مادیانِ بنفشِ همسایه ی یکی از فامیلا رو لگد کرد!...چشم سفید!.....یکم اسب سفیدِ من بادمجونی شد..یکم هم مادیونِ اونا سفید شد!...مطمئنم که اشکال شرعی نداره!..ولی من رفتم به صاحبِ مادیان گفتم هر چی پولش میشه رو من تقدیم میکنم...تازه اگه خواستید یه پاستیل هم برای مادیانِ بنفشتون میگیرم....هر چند اسب سفید من هم بادمجونی شد....ولی خب مقصر اسب سفیدم بود....گفت باشه بهت خبر میدم..هنوز خبر نداده......آخه اسب سفید عزیزم ! دقت کن چرا سپرتو میمالی به مادیونِ بادمجونی؟ حالا منم با اون همسایه رودربایستی داشتم..ولی خب کاری بود که پیش اومده ...میتونستم نگم ولی رفتم در خونه صاحب مادیون بادمجونی و گفتم.....من یه هچین چه شهروند درجه یکی هستم....تا اینجا دارید میخونید؟ نظری ندارید؟ الان دارید فکر می کنید؟ بگذریم....اونطور که من حساب کردم دهک 5 یا 4 حساب میشم...اگر آلکساندرا بیاد مثل مارو پله میرم دهک 9:)..شما اگر دهک تون پایین تر از منه یه فوت بکنید..نه ببخشید یه لایک بکنید...اگر بالاتره دو تا فوت بکنید...نه خب فوت بکنید که من متوجه نمیشم....یه علامتی چیزی کامنتی بدید من بدونم دهکتون بالاتر از منه:)