نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶۶ مطلب با موضوع «دانشجوهام» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ دی ۰۳ ، ۲۲:۴۴

امشب به صورت کاملا اتفاقی صدای اخبار یکی از شبکه های  صداو سیما توجهمو به خودش جلب کرد!...و نام یک خانم خبرنگار که در انتهای گزارش اسمشو گفت...چهره شو ندیدم ولی اینقدر اسم و فامیلش منحصر بفرد بود که کاملا شناختمش...ایشون دانشجوی من بود در چند سال قبل چه جالب!! عه بهرام....عه شهرام!!!! صداش دقیقا صدای خودش بود....عجب زمین گرده یا عجب دنیا کوچیکه یا کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه!!(واقعا اینطور موقع ها ادم چی باید بگه؟ کدومشو بیشتر بکار میاد؟)..

یه خانم دیگه هم صدابردار رادیو بود...یادمه اهل رشت بود.....یکی دیگه از دانشجوهای دیگه ام هم یکی از خواننده های بسیار معروف که نسل جوون خیلی دوستش دارند..البته لازمه عرض کنم دیگه ایشون آقا بودن...

حس جالبیه...باید تجربه اش کنید...وقتی می بینید دانشجوتون یه موقعیت یا شغل نسبتا مهم و تاثیر گذار داره....

ولی امشب جالب بود.... پس عجب...خانم ... .......خبرنگار شد....لازمه عرض کنم که مشخصا ایشون خانم بودن نه آقا یا نه لازم نیست؟:)

۳ نظر موافقین ۶ ۰۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۱:۴۷

همه دانشجوهامو بردم رو درخت!

ببخشید جمله مو اصلاح میکنم:

نمرات همه دانشجوها رو بردم رو نمودار...:)

از این قرقیز بازیا خوشم نمیاد.هیچ ترمی نتونستم اونجوری که دلم میخواد دانشجوها رو قلع و قمع کنم! از وجدانم عین چی چی میترسم! دارم به این فکر میکنم اینایی که قلع و قمع میکنن صبحانه چی میخورن؟

۱۷ نظر موافقین ۱۷ ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۰:۴۵
کریما، اگر به همه 3 نمره بیافزایم، 4 نفر افتادگی آموزند(می افتن)، 20 نفر به فیض می رسند(پاس میکنن) 
اگر نمره ای نیفزایم، 4 نفر به فیض میرسند(پاس میکنن)  الباقی افتادگی آموزند،
تو خود احسان را به طریق صواب هدایت فرما، افتادگی بیاموزانم با به فیض برسانم؟
قلب رحیمم را در مقابل عقل محاسبم قراردادی، تو خود گو چه کنم؟ بیاموزانم یا برسانم؟!! 

۰ نظر موافقین ۱۲ ۲۳ بهمن ۰۰ ، ۲۰:۵۷

دانشجو تو برگه امتحانی پایان ترم، جواب سوال رو رها کرده برام نوشته:

"همین را ادامه می‌دهیم بعلت کمبود وقت ننوشتم!"

پ. ن:خواهش میکنم تا همینجا هم خیلی زحمت کشیدید، اگر اشکالی نداره میخواید بقیه اش رو من ادامه بدم!ضمنا خیلی ممنونم که علت ادامه ندادن را اطلاع دادید و مشخص شد که بعلت کمبود وقته، وگرنه خیال میکردم دیگه میل ندارید یا بلیط هواپیما داشتید که دیگه ادامه نمی‌دید، شاید هم صلاح ندونستید ادامه بدید! یا شایدم کسی گفته دیگه ادامه ندید! 

۰ نظر موافقین ۱۳ ۱۷ بهمن ۰۰ ، ۱۲:۴۶