خانم های ایرانی عمرا خودشون پنچرگیری کنن....یکم از این خانم اروپایی یاد بگیرید آخه......این چه وضعشه؟ همهشون صافکاری و نقاشی بلدنا ولی پنچری گرفتن بلد نیستن!
یکی از زوج شخیصتهای کارتونیِ دوست داشتنی ِ من اولک و لولک بودن!
این داداش کوچیکه خیلی بامزه بود! اون داداش بزرگه یکم زرنگ تر و بدجنس تر بود!
متاسفانه در طول این سالها هنوز سوالات من پاسخ داده نشد! سوالا اینا بود:
1- اینا کی بودن؟ الان کجان؟
2- اون دختره که بعضی وقتا میومد سراغشون خواهرشون بود؟ چه صنم و نسبتی با اینا داشت؟ مربی کاراته شون بود؟
3- اینا چرا مثل رامبد جوان برای همدیگه شکلک درمیاوردن و با هم حرف نمیزدن!
4- چرا به کار درکشتی و شغل ملوانی که اینقدر علاقه مند بودن، ادامه ندادن؟
5-چرا نقش گنجشک در زندگی این دو برادر اینقدر پررنگ بود؟
6- چرا دوچرخه هاشون اینقدر ضایع بود؟ چرا از این دوچرخه دو نفره ها هم سوار میشدن ولی ما نداشتیم؟
7- واقعا در مورد این صحنه چه توضیحی دارن بدن؟
8- چرا اینقدر عشق جهانگردی بودن؟
(با عرض پوزش از خوانندگانی که بعدا این پست رو می بینن و چون عکسها در صندوق بیان آپ نشده احتمالا لینک خیلی از عکسها از بین بره و قابل تماشا نباشه)
این کارتون رو نمیدونم چرا من تا حالا ندیده بودم!
دریافت
مدت زمان: 9 دقیقه 30 ثانیه
تو راه مشهد پشت یه کامیون جمله تاثیر گذاری نوشته بود که نتونستم عکس بگیرم ولی بخاطر سپردم. نوشته بود:
پدر یعنی اعتبار..
تا چند دقیقه داشتم در مورد این جمله پر مغز فکر میکردم..
تو خود مشهدم به این شعر پشت شیشه پراید برخوردم که این یکیو موفق شدم عکس بگیرم ازش:
- ما که راضی شده ایم رزق مقدر شده را .... نکشیم نازِ گدایانِ توانگر شده را
پ.ن: یکی نیست بهش بگه الان خودت یه پا توانگر محسوب میشی سالار!!:))