آغوش عاطفه
پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۸ ق.ظ
با من ساده باش و ساده بگو
مثل پرتو طلایی خورشید
و صدای گنجشکان شادمان از بهار، واضح و شفاف
این گرمی آغوشت، کس دیگری را به آرامش فرانخوانده؟
این شانه های محکم و استوارت، تا ته زندگی قابل اعتماد است؟
و لبخندهایت؟
زودگذر و مقطعی است یا از عمق جان است؟
با این لبخند میتوانم بنای زندگیم را شنارژ بندی کنم؟ و با سرمایه اندکم مصالح ساختمان زندگیم را فراهم؟
تو را به جان آرامشت....چه من چه دیگری..زودتر جوابم را بده
من منتظرم..
منتظر لبخندهای نسیه ات که زندگی نقدم رو با آن بسازم.....
۹۴/۱۲/۲۷