اُستاد!
این عکس رو اول همه با هم ببینیم:
واقعا ممنون میشم اگر کسی بتونه نزدیکتر مفهوم و معنی رو با این واژه به من یادآوری کنه..
واقعا استاد چی؟ استاد پیچوندن؟ استاد لایی کشیدن؟ استاد داف سواری؟ استاد خدمت به خلق، استاد خلق پول؟ واثعا استاد چی؟
و بعد واژه ها و اصطلاحاتی که نسل نو اندیش و دهه های بنزین 100 تومن تا 3000 تومنی خلق کردن و گوی رقابت را از دکتر آهنگر دادگر( دکتر حدادعادل) در واژه گزینی ربوده اند....واقعا چرا نسل ما یا مشخص تر بگم خود من این واژه ها رو نمیتونیم هضم کنیم؟ این اشارات، اصطلاحات و ظرائف ادبی و غیر ادبی واقعا برای من غیر قابل هضم و در مواردی چندش آور است، برای شما را نمیدانم! واژه هایی پر طمطراق و آکنده از معانی ای چون:
-ترکوندن
-خفن
-اسکُل کردن(اسکُلی؟) اَه که چقدر من بدم میاد از این واژه!
-ایستگاه کردن، ایستگاه گرفتن
-پیچوندن
-رِل زدن
-جون بابا
-بیبی
-گیر دادن
-مخ زدن
-سوسماز
-حلال اولسون( البته این معنا داره)
-پلنگ، داف
-در حد لالیگا
-استاد
-سلطان
-عجیجم:)
-
و....
البته برخی از این واژه ها مختص کلیپ های اینستایی است...این ها همه نشون میده که فرهنگستانهای مستقل و متعددی غیر از فرهنگستان دکتر حدادعادل با پرفورمنس خیلی بالا به صورت موازی در حال واژه گزینی هستند...
و در پایان لازم خطاب به این نسل نواندیش ناامید و افسرده که بنزین 80 تومانی را یادشان نمی آید، خاطرنشان میکنم:
"واژه هایتان تاثیرگذار بود، درسته که ایستگامونو گرفتید و اسکُلمون کردید، درسته که دوره ما گذشته، ولی واژه تون خیلی چیپ یا بقول یه کلیپ، چیپس هست! با واژه هاتون حال نمیکنیم:) "
(ستاد پایش و پویش ناهماهنگی و تعارض ادبی نسلها)
ولی استاد و سلطان و ستون اینا که قدیمیه /: