اعتماد دریا..
کویر حاصل اعتماد دریا به خورشید بود، این جمله ای بود که پشت شیشه عقب یه مینی بوس قدیمی نوشته بود و دیروز به چشمم خورد و برای دقایقی منو به فکر فرو برد..آیا واقعا دریا به خورشید اعتماد کرد؟ آیا خورشید خیانت کرد؟ آیا همه کویرها مولود همین اعتماد واهی هستند؟ واقعا این نیسان های آبی، وانت ها و مینی بوس ها چه اصراری به نوشتن این جملات فلسفی دارند؟ آیا رانندگان این خودروها فارغ التحصیلان رشته ادبیات و فلسفه هستند؟ آیا میخواهند ذهن ما را بفرستند دنبال نخود سیاه که تا ما داریم فکر میکنیم اینها زودتر راهشان را پیدا کنند و قرار کنند؟ آیا مشغول کردن ذهن امثال من به کویر و اعتماد دریا به خورشید اصولا کار درستی است؟! آیا این جمله فلسفی و زیبا حتی به غلط از منظر جغرافیا و محیط زیست، کنایه است؟ ایهام است؟ استعاره است؟ اصولا معتقدم در این گونه موارد وظیفه فراجاست از طریق پلیس فلسفه این مسائل را پیگیری کند.. با گشت نامحسوس رانندگان و نویسندگان این جملات را به کناری فراخوانند....ماشین هایشان را کناری پارک کنند و میزی پهن کنند و ساعت ها در مورد این جملات بحث کنند که مثلا آیا واقعا کویر، حاصل اعتماد دریا به خورشید بود؟!! اگر قانع شدند که هیچ والا رانندگان و نویسندگان این جملات به دلیل وارد کردن شبهات فلسفی در جامعه و اذهان عمومی جریمه و بازخواست شوند...راستش چنین اتهاماتی به جناب خورشید که عمری گرممان کرده و نورمان داده اصلا درست نیست! راستش من هوز به این شبهه که گوزن ها شوهر اهو خانم نیستند کنار نیامده ام و همچنان فکر میکنم گوزن ها، شوهر آهو خانم ها هستند... به همین سوی چراغ!