اون کوفت میلیون دلار همیشگی!
دیشب اصلا نتونستیم بخوابیم، بس که مامان آه و ناله میکرد، دوباره دندونش پیله کرده بود و خیلی درد داشت! از زور درد نتونست بخوابه! ما هم خیلی نتونستیم بخوابیم....سارا هم همراه مامان گریه میکرد و مامان در حالی که درد می کشید سارا رو نوازش میکرد و هی می گفت خوب میشم سارا جان!! بابا هم هر از چند گاهی بیدار میشد ولی خیلی خسته بود! لابد میگید چرا مامانت نرفت دکتر؟ یه بار رفتیم، دکتر گفت دندونت حیفه و کشیدنی نیست، باید پروتز بشه!! اون موقع حساب کردیم یه چیزی در حد 300-400 هزارتومن میشد.ولی بابام نداشت این پولو بده! با نشاسته چند روزی مامانم باهاش مدارا کرد تا خوب شد! ولی دیشب حسابی اذیتش کرد! کاش میشد یه کاری کنم که بتونم مامانمو ببرم دکتر! هر چند مسیر خونه ما تا مطب دکتر خیلی دور شده ولی بازم مشکلی نیست! ولی امان از این قلک خالی! دفعه قبل همه پول قلک من و سارا برای مانتوی سارا خرج شد!