حال همه ی ما...
سلام بر کویرِ لوتِ بیان،
سلام بر خوانندگان وفادار به بیان،
سلام بر ترجیح دهندگانِ وب بر اهریمن شبکه های اجتماعیِ خانمانسوز
دلم نیامد به شعری که مرحوم شکیبایی دکلمه کرده دستبرد بزنم لاجرم این چند سطر در سرآیند آن نوشته می شود،
اگر از احوالات این جانب خواسته باشید ملالی نیست جز دوری آلکس، تویوتا اف جی کروزر و طلاق عاطفیِ بین من و فرشته!
برای خوانندگانِ جدید این وبلاگ راز فرشته و الکس را بازگو نمیکنم
دل و دماغی ندارم...مقاله ام کپک زده بس که -برای تکمیلش دست دست میکنم
نمیدانم از برای چه؟
بنویسم تا مقاله سوم هم رفته ام...ولی هر کاری میکنم دست جلو رود پا پس می کشد و .....
شاید بخاطر تدریس این ترم هوایی شده ام ..نمیدانم....خلاصه اوضاع روبراه نیست...گفتم که در جریان باشید..
سلام!
حال همهی ما خوب است
ملالی نیست جز دیر شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
سلام
یه معما اضافه شد...:/ فرشته...؟ :))))
ان شاء الله بتونید شروع کنید و با موفقیت تمومش کنید و یه نفس راحت بکشید.
وقتی به نوشته یا شعری توجه میکنیم و اونو نشر میدیم شاید بخشی یا همه اونا بیانگر احوالاتمون باشه مثلاً این: چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد... ( در جهت اذیت کردن شما به خاطر برانگیختن حس کنجکاوی داشته یا ناداشته بعضی خوانندگان جدید در مورد الکس و فرشته و...:))))) )
از این گیاهی که تو گلدون هست و گل ش سفید با خال سیاه هست تو حیاطمون داریم، میدونید چیه؟:)))