تو شاد، دانش آموزا از زیر پتو درس میخونن و امتحاناشونم تو فایل pdf جواب میدن، تو دبیرستان، مدیر دبیرستان پسرونه می گفت سه تا برادر سه قلو هستند که یکی شون جای هر سه تا شون امتحان میده! تو دانشگاهم که نگم بهتره! (البته قطعا همه اینجور نیستن)
بمیرم برای خودم که با چه دقتی مثل عکس زیر درس میخوندیم:)
sepid.v ~|
@فآطم..
منم همینطور ...تو مجازی بیشتر میخونم و فشار کارام زیاد تره /:
سَیِّده ...
دور از جون... ما هم همینطوری میخونیم همچنان :)))
تازه من همه خودکار و ماژیک رنگی هامو میریزم دورم... هردفعه بهم میگن باز این مدادرنگیاشو درآورد :)
البته بدیش اینه که خواهرزاده هام فکر میکنن درس خوندنم اینطوریه که فقط خط خطی های رنگی بکشم و اونام میان با جزوه هام درس میخونن ب همین منوال !! ://
•miss writer•
نگم که پروژه تحصیلم چطور ارائه دادم :) همینجوری فارغ التحصیل شدم دیگه
ترنم
سلام آقای دکتر خوبین
دانشگاه هم به جز تعداد کمی که مشخص درس خوندن بقیه همه جوابها رو برای هم ارسال میکنن حتی اگه اشتباه باشه و دقیقا همون جواب را بدون کم زیاد تو برگه نوشتن
چقدر این چند روز هم تاسف خوردم و هم خندم می‌گرفت که با این شیوه تقلب کردن و واقعا فکر نمیکنن اساتید متوجه میشن
این عکس مال وقتیه که مرغ گرون شده بود و مرغه می‌گفت از وقتی قیمتش رو شنیده تصمیم گرفته ادامه تحصیل بده 🙂
عین صاد
از بس خونده کتابشم شرحه شرحه شده:))
یاد کنکورم افتادم :/
میس واو
بعد اخر سال مدیر می گه لطفا شرایط دانش آموزا رو درک کنید.
می گی یعنی مثلا چطوری درک‌کنم؟
می گه یعنی اینهمه با سختی تو مجازی درس خوندن همه قبول شن دیگه.
|:
من اگه دوباره دانش آموز میشدم اونم تو این شرایط ترک تحصیل می کردم می رفتم جوشکاری یاد می گرفتم! حالا اینکه چرا جوشکاری چون اکثر اونایی رو که دیدم ترک‌تحصیل کردن رفتن جوش کاری یاد گرفتن. حتما پول توشه(:
بهار
آقا اصلا مدل درس خوندن خودمون رو با این نسل جدید مقایسه نکنید...
من که واقعا لذت می بردم...
فقط شیرینی اون لحظاتی که از خستگی،یکی از کتابای قطور رو میذاشتم زیر سرم و پنج دقیقه ای چشمام رو می بستم...
یادش به خیر و پر رهرو :)
Miss H 🍭
خروسه عالی بود😂🤣🐔
سَیِّده ...
اتفاقا مشکل اصلیم با درس خوندن کمردردشه...همه جوره مشکل دارم باهاش
اونا که جزو ملزوماته..ولی الان یادم اومد ترمای اول که دختر خوبی بودم و کتاب میخوندم...تو کتابام با خط کش خط می کشیدم :/ وای یادم نیارین اینارو :)))))))
بی نام
توی این حالت درس خوندن همه چی خوب پیش میره تا وقتی که مجبور میشیم بزنیم صفحه بعد... یعنی کلا موقعیت دست ها و نوع دراز کشیدن و همه چی میریزه بهم فلذا حس درس خوندن میپره بعد یه غلت (غلط؟!) میزنیم سمت راست (یا چپ) [به عبارتی چپه میشیم :)]و باقیِ درس رو بعد از دو ساعت آگهی بازرگانی (لالا) ادامه میدیم! :))
میس واو
بله، من از اونام که از شاد ناشادم.
واقعا!؟ نرخ دستم نیست(:
البته مکانیکی رو اونموقع ها دوست داشتم که بهروز خالی بند تو "زیر آسمان شهر " مکانیک بود و دستشو با دستمالی که تو جیب اُوِرآلش بود پاک می کرد و همزمان خالی می بست! ولی بعدها مسیر زندگیم تغییر کرد(:
علاقم به جوشکاری هم تو کارگاه دانشگاه شکل گرفت ولی چون یه واحد بیشتر نبود همون موقع اونم به فراموشی سپرده شد!
بندباز **
این عکس منو یاد عکس یکی از نقاشی های بچه ها انداخت که توی همین سیستم برای معلمش ارسال کرده بود با موضوع ضامن آهو!
لعنتی برداشته بود یک آهو را توی دشت کشیده بود با تمام جزئیات دشت و آهو! بعد روی کمر آهو، شکل یک ضامن نارنجک گذاشته بود! یعنی من از مقایسه ی نسل خود و اینها و نوع نگاهشون و برخودشون با زندگی و امکانات زندگی امروزه، می خواستم خودکشی کنم!!!!!!!
( با عذرخواهی از تمام دوستان. من به ضامن آهو ارادت قلبی دارم. )
آلاء ..
یادمه معلم هندسمون که دکترای ریاضی محض داشت گفت تاحالا شده انقدر ریاضی تمرین کنید تویه روز ببینید جوهر خودکارتون تموم شده
من از اون روز سعی میکردم انقدر تمرین کنم جوهرخودکارم تموم شه هفته ای یه خودکار تموم میکردم😅😅
عرفان
چه تمرکزی هم داره :)
آلاء ..
رشتم ریاضیبود
خودکار بیک نه هااا
از این خودکار های که جوهرش مثل روانویسه🤣🤣
آلاء ..
اره خو منم اونارو تموم میکردم تو یه هفته
یه خودکار بیک دارم فکر کنم سه ساله دارمش
من از پارسال که حضوری بودم بیشتر مثل این عکسه شدم :)