سیخرداد
اصلن شما میگید من کجام؟ چرا پیدام نیس؟ خواننده وبلاگم خواننده وبلاگ زمان قراقویونلوها و آق قویونلوها!!!!.....گمونم کم کم بهتر کرکره این وبلاگو بکشم پایین!
پیدا نکردم مخاطبایی که انتظارشو داشتم(الکی مثلن من خیلی شاکیم!) البته بدکم نیست تو این انواع و اقسام دلمشغولی های ملت.....همینکه خیلی کامنتای چالشی نمیذارید راضیم ازتون....خداهم راضی باشه! ولی نه اینکه دیگه کلا خبری نشه ازتون!
بعضی وقتها خودم هم تو این وبلاگ تخلیه نمیشم دوست دارم یکیو پیدا کنم چپ و راستش کنم که اونم به این سادگیا گیر نمیاد! بعضی وقتها هم واقعا حس و حال نوشتن نیست..بعضی وقتها هم هست ولی کلمات گنجایش ندارن....بعضی وقتها کلمات گنجایش دارن ولی نمیدونم یه چیز دیگه اینوسط هست که گنجایش نداره!
در هرصورت شاید به مناسبت چیزی مثلا گرمای هوا یا حمله داعش یا گرونی برنج یا چمیدونم..کرکره اینجا رو آوردم پائین..حالا که مثلا چی؟ چه اتفاقی میفته؟ مطمئنم از علامت گذاری پرنده ها رو اسب سفیدم تاثیرش تو جهان هستی کمتره!!!
امروز یه سوپر امتحان داشتم...(-سلامت باشید)بد نشد ولی هنوز مخم داره تیر میکشه.....گمونم یکی دو تا اتصالی تو مخم دارم...احتمالا یه دیود 1n4148 هم سوخته باشه تو مخم! وحشتناک من این درسو خوندم...البته بهتره بگم خوردمش..هرچند مطمئن نیستم تاثیر این درس خوندن من از علامت گذاری پرنده ها رو اسب سفیدم کمتر باشه!...شاید به طور مجانبی تاثیر هر دو یکسان باشه! ولی در آینده علمی خودم بسیار موثره!! در هر صورت یه عده هم باید جور پسرفت علم رو بکشن دیگه...
امروز یه تژدیدمیصاغ با استاد راهنمای عزیزم کردم(به مختون فشار نیارید کلمه سوم این جمله همانا "تجدید میثاق" هست!) ماشالا چقدر بزرگ شده بود! استادمو میگم...چند وخ بود ندیده بودمش! ولی لباش از فرط روزه خشک شده بود...ایشون یا همون دکتر ام اچ کا ملغمه ای است از هوش، مهربانی، زحمت کشی، سخت گیری، پشتکار و مهمتر از همه ویژگی خیلی بارزشون دوشیدن علمی یه دانشجوی دکترای بدبخت!(البته در جهت مثبت و خدمت به دانشجو و علم نه منفی) به طوری که دانشجو هر چی پوست داره بندازه و از نو یه پوست علمی دربیاره...درست مثل پروانه ها...عه جالبه الان یادم افتاد!..ایشون یه قاب تاکسی درمی شده از پروانه ها هم تو اتاقش کوبونده به دیوار..گمونم اونا هم مثل ما دانشجوش بودن! بیچاره ها....
خدا رو شکر امتحان امروز فقط دو ساعت و نیم طول کشید و بهمون رحم کرد والا حدود 3.5 تا 4 ساعت سرجلسه بودیم...جالبه خودش هم وقتشو تمدید میکنه...قبل جلسه ما اقدامات ایمنی رو از قبیل سرویس رفتن حتما انجا میدیم...فقط نگران اینم اگر دانشجوی حامله سر جلسه امتحان ایشون بیاد مطمئنا وضع حمل میکنه..ما که نر هستیم بعضی وقتها احساس وضع حمل بهمون دست میده وای به حال بقیه! راستی امروز یه دخترخانمی سرجلسه سلامعلیک گرمی کرد گفتم ببخشید شما رو بجا نمیارم گفت چند وقت پیش پشت در اتاق استاد کلی در مورد استاد صحبت کردیم...راست میگفت من یادم رفته بود...دیگه یواش یواش حافظم داره در مقابل فراموشی ها تسلیم میشه...یکی میگفت راه حلش خوندن قرآنه ..راست میگفت یه مدت هم تجربه کردم...ولی نمیدونم چرا دیگه نمیشه..حاضرم کلی چرت و پرت تلگرامی و فرمولای دو خطی لژاندر و بسط تیلور با چاشنی انتگرالهای posterior pdf بخونم ولی دریغ از یه صفحه قران!!!..این همه هم میگن ثواب داره..مثلا خدا میگفت دو نمره داره شاید من بیشتر راغب میشدم!..در هر صورت خدا اون راه راستتو یکم به سمت ما منحرف کن..ما بهتر از این ازمون در نمیاد!
دقیقا سیزده روز دیگه دو تا امتحان دارم تو یه روز! نمیدونم روز قحطه یا ما کارمون درسته؟ البته برنامه ریزی های مسعولین ذیرفط مولادرزش نمیره..تازه بعد امتحانامقالات درسها و پروژه ها شروع میشه
هواگرمتر و گرمتر..درسها سخت تر و سخت تر،فاصله ما با داعش کمتر و کمتر! ......کک به تنور،مورچه خاک به سر، کفتر دم بریز،درخت برگریزان، آب گل آلود، احسان جزو وز!!! چرا جزو وز؟؟؟؟ چون خودم خواستم که رجمت بر آن روح بلند خودم باد
در هر صورت تو ماه رمضون از این امتحانا اصلا فاز نمیده..اصلن..........فعلا همینا....من برم بخوابم تا بازم دیود مخ نسوزوندم!
چون منم سیستمم خرابه نمیتونم زود به زود سر بزنم
لطفا غیبت منو موجه بزنید
باتچکر