محمود: شیرین: گوهر
اولش ازش خوشم نیومد...
اولین لوکیشن، تکراری و حال و هوای عزا!!! (که من متنفرم از این حال و هوا ،البته بعدش خوب شد)
چندبار دستم رفت تو کنترل که ردش کنم بزنم یه چیز دیگه!
ولی یه حسی نذاشت...گفتم بذار ببینم آخرش چی میشه؟
تا رسید به صحنه آشنایی شیرین و حسین.
و بعد فلش بک به بچگی های شیرین و بعدشم شرح حال زندگی محمود و گوهر..و بعد مونولوگ تاثیرگذار آخر فیلم از زبان گوهر..
خیلی وقت بود فیلمی با چنین موضوع خاصی ندیده بودم!
میتونم بگم تو این یکسال شاید تنها فیلمی بود که اشک منو درآورد!(منو اینطور نبینید قلب من مثل قلبل گوونجیش مهربون و کوچولوئه:))
فیلنامه فیلم من رو به تحسین واداشت...
دارم از فیلم جامه دران محصول ۱۳۹۳ صحبت میکنم
واقعیتی از مجموعه ظلم هایی که ما آقایون خواسته با ناخواسته تو زندگی مون نسبت به خانم ها داریم..(البته خانم ها هم کم به ما ظلم نمی کننا:))
یه حقی به ما داده شده حالا یا از طرف شرع یا عرف یا ..... بعضی از ما مردها به بدترین شکل ازش استفاده می کنیم!!...
پیشنهاد میکنم این فیلمو ببینید....فیلم خوش ساخت و قابل تحسینیه.
فقط من وجه تسمیه اشو متوجه نشدم....چرا اسمشو گذاشتن جامه دران؟