امتحان ۲۴ ساعته!!
رحم کنید
توی این آموزش مجازی خلاقیت اساتید برای نحوه امتحان گرفتن داره خودش رو نشون میده:))
حدیث داریم همانا از دانشجویان راحت بگیرید تا زندگی تون رو غلطک بیافته
کارمای دانشجوها خیلی سریع میگیره از ما گفتن بود 😅
از یکی از اساتید پرسیدیم امتحان چطوریه؟ کتبی؟ شفاهی؟ یا اصلا از کدوم سامانه؟ گفت ساعت امتحان سر کلاس مجازی حاضر بشین ببینیم قراره چیکار کنیم:/
خواهش میکنم:))) کامنت نذاشتنم دلیل بر نخوندنم نیست! خیلی وقتها حرفی برای گفتن ندارم یا درواقع حرف مهمی ندارم!
منم از شما ممنونم:)
خیلییییی دردسر داره :))
ما که دانشجو نیستیمم کنده شده پوستمون
تو ۲۴ساعت فرصت تقلب بیشتره😅😅
لایک :)))
دوس داشتم نظر بیخود بدم حرفیه؟
سلام استاد!
میگم که این استادی که معرفی کردید، به درد دبیرستان هم میخوره؟
اولین باری که به طور تصادفی، چند لحظه ای از این برنامه ی دکتر عبدالعالی رو دیدم؛ به یاد یکی از دبیران فیزیک مدرسه مون افتادم. ایشون هم با شبیه سازی و آزمایش های عملی، فیزیک پیش رو تدریس می کردن و همیشه آوازه تدریس فوق العاده شون رو از دانش آموزان کنکوری و همکارانشون می شنیدیم. نکته ی قابل توجه هم برای من، این بود که حتی کنکوری های تلاشگر مدرسه مون هم از این شیوه رضایت داشتن!!! (تعجبم، با توجه به این مسالست که یک کنکوری، در فیزیک همیشه به دنبال راه حل های سریع تستیه؛ نه یادگیری عمقی مطالب! فیزیک پیش هم که مباحث حرکت، دینامیک؛ نوسان و موج رو داره که خب کنکوری ها مخصوصا تو بحث حرکت دینامیک تشنه ی تکنیک های سرعتی هستن.) البته ما هم در سالهای پایه می دیدیم که هر بار تشریف می بردن کلاس های پیش؛ دست پرن و کوله باری از وسایل رو به همراه داشتن. حتی یادمه این بانوی محترم و دبیر فرزانه، در طی سالها، موفق به کسب چند عنوان برتر کشوری در حیطه ی تدریس و روش های نوین اون هم شده بودن.
خلاصه این پیش زمینه رو داشتم تا زمانی که ما دوازدهمی شدیم و من، حریص تر به حضور در کلاسشون و رصد روش تدریس ایشون! که خب همون سال، ایشون بازنشسته شدن و از خواهش های ما مبنا بر یک سال بیشتر موندن هم عبور کردن:(
با رفتن ایشون؛ دبیر فیزیک پایه ی خودمون، دبیری ما رو بر عهده گرفتن که حقا و انصافا هم، دبیر و راهنمای خوبی بودن و هستن. اما خب، این ذوق کشف و تجربه ی کلاس های همان دبیر مذکور بر دلم ماند همیشه:(
+ راستی استاد! ستاره ی سهیل شدین گویا... البته ما از تغییرات جزیی صفحه ی وبتان، پی به صحت و سلامتیتان می بریم ها؛ اما خب امید است که این بی خبری، عاریه از خوش خبریتان باشد. سلامت باشید و در اوج!
سلام استاد،
احتمالا دچار این پرسش خب که چی شدین...بعضی مواقع آدم اینطور میشه نسبت به همه یا بعضی از کارها که از خودش میپرسه خب که چی؟
شاید دنبال دلیلی هستین برای ادامه دادن... یا ندادن...!
از اونجایی که یکی از مخاطبین اینجا هستم و دوست دارم نوشتن ادامه بدین یه طومار میخوام بنویسم:) ( ولی در نهایت اصل خودتون هستید.)
از سال ۹۴ شروع کردم به خوندن وبلاگ و سایت زمانیکه به ظاهر در بدترین دوران زندگیم بودم، از همه جنبه ها احساس شکست و سقوط داشتم، شخصی، خانوادگی، تحصیلی، نمیتونستم دانشگاه و خونه رو تحمل کنم و ...
علاوه بر سرگرمی های پوچ یکی از سرگرمی هام خوندن وبلاگ شده بود، زمانیکه کلمه های خدا و توبه رو سرچ کردم با دوتا وبلاگ آشنا شدم که تأثیر خیلی خیلی زیادی داشتن در برگشتنم به روند عادی زندگیم، وقتی آدم تصمیم میگیره به تغییر، نیاز به انگیزه، حمایت و... داره، خسته شده بودم از خودم و میخواستم برگردم به خود اصلیم و به نظرم خواست خدا بود که اون دو تا وبلاگ دیدم و هنوز هم دنبالشون میکنم...
هر چقدر هم که پر مشغله باشیم یه زمان هایی باید بذاریم برای سرگرمی و استراحت و چه بهتر که این سرگرمی مخرب نباشه و مفید هم باشه چه بهتر، برای ما میتونه خوندن وبلاگ باشه و برای شما وبلاگ نویسی. خب جواب خب که چی چی میشه؟ :))
مثلاً همون طور که میخوابیم که انرژی دوباره برای ادامه دادن به سمت هدف داشته باشیم، وبلاگ خونی و نویسی هم میتونه یه زنگ تفریح باشه برای شروع پرانرژی تر. ( البته سطح پایینش در نظر گرفتم برای یه عده وبلاگ نویسی میتونه ابزاری برای نزدیک تر شدن و رسیدن به هدف باشه. مثلاً پست های که در مورد دانشجوهاتون گذاشتید میتونه برای خیلی ها آموزنده باشه این ارتباط صمیمی و ... که تو پست ها مشهود بود.)
به عنوان یه خواننده وبلاگتون چرا اینجا رو دنبال میکنم؟
لحظات شادی رو برام رقم زده و مهمتر از همه بعضی از پست ها به شدت منو به فکر فرو برده مثل عذاب وجدانتون بعد از رد درخواست کمک و... اینکه این مسئله اینقد براتون مهم بوده نشان از خیلی چیزا داره...:) که روایت داریم جلو مؤمن خیلی ازش تعریف نکن:)))) پس ادامه نمیدم...
در آخر...
امیدوارم اگر اینجا متضاد با مسیرتون نیست و خلل و کندی ایجاد نمیکنه در حرکتتون ادامه بدین به نوشتن.
ان شاء الله سلامت و شاد و موفق باشید و عاقبت بخیر بشید.
به نظرم برید خدا رو شکر کنید تو " شاد" فعالیت ندارید(:
ان شاء الله گرفتاری برطرف بشه و وقت آزاد برای خودتون داشته باشید.
اتفاقا دیده بودم ولی فکر میکردم متعلق به آدمای مختلف هست و نمیدونستم سوء استفاده شده... چه عجیب...
خدا بهتون صبر بده... (در رابطه با متضاد ها:))
ان شاء الله بهترین تصمیم بگیرید.
خیلی ممنون. خواهش میکنم.
شما جزو اساتید سختگیرین حالا؟ بهتون نمیاد اذیت کنین دانشجوها رو😁