پونزده اردیبهشت
دلتون بسوزه یه بن کتاب گرفتم باقلوا !!!
کلا 200 هزارتومن باید کتاب بخرم تا مشمول 10+15 درصد تخفیف بشه
یعنی اگر 200 تومن بخرم 50 تومنش میشه تخفیف؟.....واقعا که! بنده نوازی فرمودن!
حالا من یکککاره از این سر تهران بلند شم برم شهر آفتاب کتاب بخرم که چی مثلا میخوان 50 تومن تخفیف بدن؟
هر چند نمایشگاه کتاب رو خیلی دوست دارم- اصلا کتابفروشی اگر بزرگ باشه یکی از جاهایی هست که از بودن در اونجا لذت میبرم
یه زمان هم کتاب شناس خبره ای بودم....کتاب به چشمم میخورد میفهمیدم چاپ چندمه!!!
.هی...جوونی کجایی که یادت بخیر!!!
راستی امروز تماس گرفتن که علیرغم تموم شدن مهلت بازهم نامه زدن به وزارت خارجه و درخواست تمدید مهلت کردن
برای چی؟ خب معلومه دیگه...اصلا چرا من باید این چیزا رو به شما بگم؟؟؟!!!
یه دل میگه برو یه دل میگه بمون..اگر درست بشه یه جور خوبه
اگر درست نشه یه جور خوبه!
یاد بایرام لودر افتادم، استخاره کرده بود بد اومده بود، می گفت اگر بمونیم صددام ما رو سرویس میکنه
اگر هم بریم که استخارش جالب نیست! پس ما چه کار کنیم؟
موندم روزهای آینده چه جور برای مصاحبه آماده بشم، تولیمو هم 23 همین ماه هست..اصلا وقت نذاشتم براش...
به نظر من یک ضلع موفقیت هر آدمی پشتکار هست، اگر من در زمان اول خلقت که همه چیز رو تقسیم میکردن، بجای اینکه برم تو صف فلافل ، رفته بودم تو صف پشتکار، الان اینجا نبودم!!! نه شما بگو..بودم؟؟؟؟!میدونید کجا بودم؟ الان تو یکی از آزمایشگاه های دانشگاه اوکلاهما یا منهتن داشتم برای رساله پست دکترا اماده میشدم و یکی دو ساعت دیگه راننده ام میومد سراغم تا تعطیلات آخر هفته با خانواده بریم نیوجرسی!!!
چیه؟؟
به ما نمیخوره این حرفا؟؟؟
شتر در خواب بیند ایزی لایف؟؟؟
شوخیشم زشته؟؟؟؟
بابا دست بردار.... گفتم که؟ اگر تو صف پشتکار رفته بودم!!!