همنشین حضرت ایوب
امروز کلاسم تعطیل شده بخاطر گل روی آلودگی هوا - همیشه همینطور بوده و هست....روزهایی که escape من هست تعطیله!...امروز موندم خونه و مثل تمبل درختی که احتمالا معرف حضورتون هست چسبیدم به تخت و لپ تاپم...امروز متوجه شدم با فنا رفتن هارد قبلی لپ تاپم چه فایلهایی رو از دست دادم! درهر صورت با شرایط باید سوخت و جزغاله و بزغاله شد و ساخت! زندگی همینه خلاصه....نشستم یکم فایلهایی که برام مونده رو دسته بندی کردم...یکم درایوها رو منظم کردم..حالم خوب شد.. احساس میکنم نورون های مغزم مرتب شده و یه دستی به سر و گوششون کشیدم...ولی مگه نورون سر و گوش داره؟ این چت کردن با مقاله هم خیلی جالبه....سرکار گذاشتن و مچ گیری از کاپیلوت هم سرگرمی جالبیه که این روزها دامن گیر یه عده شده!....میخوام من بعد دیگه کمتر درس بردارم....برم تو فاز اسکیل و شبیه سازی و کتابخونی....چند روز پیش یه ماشین برای یه نفر ثبت نام کردم دقیقا جفتمون پدرجد نسل نوزدهممون رو جلوی چشم خودمون دیدیم!...بدبخت یکساله تو قرعه کشی برنده شده و اسمش دراومده.. چند روز قبل بهش پیامک دادند که به صورت تکمیل ظرفیت هر چه سریعتر باید چوخ تومن بریزی تو حساب خودروساز، این بنده خدا هم تا پولشو از تو بالشت و حسابهای بانکیش کشید بیرون، شد اولویت شهریور ماه1404!...یعنی 9 ماه دیگه! از خرداد 1402 که این بدبخت ثبت نام کرده تا شهریور 1404 میشه 2 سال و سه ماه!! واقعا این ستم بخشودنی نیست!...برای یه ماشین فکستنی دو سال و نیم صبر کنه!بهش گفتم تو که چینی هم به اسمت دراومد اونو که زودتر بهت میدادن!..گفت پولم نمیرسید! تازه 120 میلیون تومن هم ماشینشی که بهش میخوان بدن گرونتر شده و تازه اگر افزایش قیمت نداشته باشه و سر موقع بهش بدن!..بهش گفتم تو حضرت ایوب نیستی ولی مطئنم با ایشون محشور خواهی شد و خدا تو رو همنشین حضرت ایوب نبی خواهد کرد!...خندید و گفت کاش با حضرت یونس نبی هم محشور بشم که یه نهنگ بیاد همین الان منو بخوره:)
چند ساله هستین شما؟