و این بلدِ نابلد..
مثلا تو بنا بود بلدِ راه من باشی نه رفیق نیمه راه و دزد قافله!
دیروز خیلی عجله داشتم...بلیط داشتم و با اسب سفیدم باید خودمو زودتر میرسوندم، گفتم بلد رو روشن کنم تا منو سریعتر برسونه،خانمه نه گذاشت و نه برداشت...هر چی معابر مسدود و قرمز رنگ بود و پر ترافیک، گذاشت تو کاسه ی ما!!!
اینقدر ترافیک به خوردم داد که آخر آمپر اسب سفیدم رفت بالا و نزدیک بود منو بزنه....1500 سی سی آب یختم رو یالِ زبون بسته تا یکم آروم شد!!!
دستمم به جایی بند نبود....میخواستم به خانمه بگم نرو سمیه! ولی گوشش بدهکار نبود!
خلاصه یه کاری کرد که هم بلیطم پرید، هم اپ بلد از گوشی من رفت!!!
دیروز فقط دنبال یه نفر بودم بزنمش، گیرم نیومد خودمم که نمیشد بزنم! آخرش با چند تا بادوم منقا خودمو آروم کردم.
عکس توسط خودم- تقاطع انقلاب-حافظ
سلام
عه آخرش بلیتتون پرید!! چرا انتظار داشتم تهش به یه طریقی باز بشه این در...صبح بشه این شب :/
منم دیروز دنبال یه نفر بودم فقط بزنمش :)) چون فکر میکردیم آزمونمو به طور فجیعی بد دادم ولی خداروشکر الان خوبم و امنیت جانی اطرافیان برقراره :)
حالا شما الان اعصابتون آرومه؟ تونستین برین مکانی که میخواستین ؟