نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

به عنوان یه مرد، بارها شده از حقوق نادیده گرفته شده خانمها به ستوه اومدم..البته از این آدمای جوگیر هم نبوده و نیستم که فقط کاستی ها رو ببینم ..متاسفانه در تمام دنیا این حقوق نادیده گرفته میشه و  مستقل از جغرافیا و تاریخ بوده، و در هر کشوری به سبک و سیاق خودش، تو ایران یه جور، تو عربستان به نوع دیگه، تو امریکا و اروپا هم با شیوه دیگه

فراتر از جنسیت و اینکه در افرینش کدوم جنس قویتره و کدوم ضعیفتر و کی میتونه بیشتر زور بگه، گوهری هست به نام انسانیت که باید همیشه اون رو در نظر داشت و پایمالش نکرد

این مطلب از یه گروه تلگرامی انتخاب شده که به شدت مدافع حقوق خانمهاست و در بعضی موارد هم به صورت افراطی، ولی برخی مطالبش درسته بنظرم، وارد مسائل خقوقی اش نمیشم ولی بسیاری از واقعیت های جامعه من این موارد رو تایید میکنه:

‌ پیاده از کنارت گذشتم ، گفتی : 

” قیمتت چنده خوشگله ؟ 

” سواره از کنارت گذشتم گفتی : ” برو... پشت ماشین لباسشویی بنشین !“ 

در صف نان ، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود 

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود 

زیرباران منتظر تاکسی بودم ، مرا هل دادی و خودت سوار شدی 

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من 

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی 

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلند گفتی : ”زهرمار !“ 

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت ، فحش خواهر و مادر بود 

در پارک، به خاطرحضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم 

نتوانستم به استادیوم بیایم ، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی 

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی ! 

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام 

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی 

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد 

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ 

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر 

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است 

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است 

اما من دیگر : 

احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم. 

احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی . 

احتیاجی ندارم که توحامی باشی 

خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم . 

با تو شادم آری ، اما بدون تو هم شادم . 

من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم 

من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم. 

به من بگو ترشیده ، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا 

نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی 

گذشت 

آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و 

درغیر اینصورت ترشیده می شدند و درخانه پدر مایه سرافکندگی بودند . 

امروز تو برای هم گامی بامن ( و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم ) 

باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به 

اثبات برسانی . 

حقوقم 

را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد. خودم را نه به 

قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هر قیمتی به تو نخواهم فروخت. 

روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید 

همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود. 

هرگاه.. 

مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد . 

ممکن است دوست وهمراه تو شوم اما ،،،،، 

ملک تو نخواهم شد . ...!!!!!!

راوی آیدا رها 

کاری از گروه اجتماعی نشریه زنان آزاد اندیش

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۸

نظرات  (۵)

۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۰ سیّد محمّد جعاوله
احسنت
جای شکی نیست بعضی مواردش اما زیادی فمنیستی بود و یکطرفه
نمونه های بهتری میتونست بیارهولی انگار به طور عمدی رو یه چیزای خاصی انگشت گذاشته
پاسخ:
اگر چند خط اول آبی رنگی که نوشتم رو خونده باشید بنده هم اشاره کردم که برخی مواردش افراطی هست
ولی اونچه که مهمه واقعیت جامعه ماست
بطور عمدی هم دست گذاشته روی برخی واقعیات جامعه، هر چند در مورد حق ازدواج طلاق و حضانت بچه و بعضی موارد دیگه جاده خاکی رفته و یکطزفه قضاوت کرده
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۰۰ پریســـآتیـــــس : )
نہ بہ این سیاہ نمایی ولی کلیت این متن قابل تامل بود :) و لایہ ھایی از اجتماع رو بیان میکرد
پاسخ:
در برخی موارد افراطی نوشته ولی واقعیات رو خوب توضیح داده
این واقعیات مختص جامعه ماست بنظرم میشه برای هر کشوری این متن رو به گونه دیگری نوشت
با کمی مطالعه در تاریخ قرون وسطی و یا قرون معاصر چه در اروپا و چه در ایران خواهیم دید چه ظلمهایی بر انسانها زنان کودکان و حتی مردان شده
حتی بنظرم این روزها برای مردان ایران و ظلمهایی که به مردان ایران میشه ، میشود مطالب متعددی نوشت
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۰۹ فاطمه سلیمی
کاشی کمی دقت می شد در نگارش این متن
که در عین بازگویی نکاتی درست در جامعه افکار را مخدوش می کند و کمی هم منفی بافی و اغراق کرده است
کاش مخاطبش را از همه جدا می کرد
هر مرد هرزه ای در خیابان را نباید با مردان نیکوسرشت یکی کرد و این موضوع در مورد زنان هم صدق می کند
هیچ کس قرار نیست قابل خرید و فروش نیست چه زن و چه مرد هر دو در کنار هم مکمل همند و برای هم و نه مالک هم
ما در دین اسلام ارزش هایی فراتر داریم حداقل اگر کسی ذره ای از آن بداند می داند مهریه برای چیست ؟؟
برای خرید زن مهریه نمی پردازند برای حمایت مالی زن می پردازند
و اگر نه کسانی که ۱۴سکه بیشتر مهریه در نظر نمی گیرند همان چند روز اول باید دور انداخته می شدند چه بسا بسیاری از آنان خوش و خرم در کنار هم زندگی می کنند
کاش اینقدر ما زنان خودمان خودمان را تحقیر نمی کردیم و به حقوق اسلامی خود رجوع می کردیم و بعد هر چه می خواستیم می گفتیم
شاید در آن صورت هیچ مرد هرزه ای به هیچ زن پاک دامنی دست درازی نمی کرد و هیچ زن هرزه ای در پی فاسد کردن مردی بر نمی آمد تا به لذان خو خواسته برسد
و کاش اینقدر دختران ما خود را خوار نمی کردند و بازیچه ی دست پسران خوش باز نمی کردند که با کوله باری از آرزو و احساس و عشق رها شوند و اسمش را بگذارند روشنفکری
نه این روشنفکری نیست در زبان عامیانه خریت است و اگر آین خریت نبود شاید دیگر این مردان بی غیرت نمی گفتند دختره ترشیده شده دنبال ما راه افتاده با دلش شوهر می خواهد
و شاید اگر به این فکر می افتاد که ناز کردن برای یک مرد خانواده دار خانواده ای را نابود می کند شاید هرگز تن به ازدواج به عنوان زن چندم نمی شد
نمی توان قضیه را تنها از دید یک نفر دید باید از دید هر دو طرف دید
کشور ما باز هم به برکت حضور اسلام زنان عزت دارند وگرنه مثل کشور های اروپایی و اسرا ئیلی باید زمانی را در فروشگاه های زنان پیدا می کردی که اسیر هوس بازی مردان شده اند و یا گزارشات پلیس های جنایی که زنان را زیر بار کتک به قتل رسانده اند و یا مانند ماشین های کارگر در کارخانه ها با حقوقی اندک به کار گرفته اند
کمی واقع نگر باشیم و این قدر به حرف گروه های فمنیسم گوش ندوزیم کمی به اسلام رجوع کنیم ،پاسخ تمام مشکلات در آن پیداست بدون دغدغه .فقط باید همه از خود شروع کنیم این ماه عزیز زمان مناسبی است
دیگر زنان برای مردان و مردان برای زنان بد نگویند
کمی به خانواده ی خود بیندیشیم
کمی محبت در خانه خرج کنیم چیزی از اندوخته ی آن کم نمی شود بلکه سپرده ی سود آوری است که روز به روز زیاد تر می شود
امروز حتی اگر با کسی در خانه قهر هستیم باید به تک تکشان ،تک تک اعضای خانواده بگوییم که دوستت دارم
زندگی باهمین جمله ی کوتاه و یک لبخند مهربانانه شیرین می شود
امتحان کرده ام
خیلی جواب می دهد
فقط بگویید دوستت دارم حتی با خجالت و آرام و من من کردن
و بعد لبخند بزنید و با مهر در چشمانش نگاه کنید همین
زندگی کوتاه تر از آن است که با آن را پر کنیم
کمی با هم مهربان باشیم
😍😍😍😍😍😍
ghalamsara-fs.blog.ir
پاسخ:
ضمن تشکر از شما که طوماری نوشتید
اولا این متن صرفا بیانگر نظر شخص بنده نیست و اگر چند سطر اول رو خونده باشید نوشتم که در برخی موارد افراطی نوشته شده و گفتم که در کشورهای اروپایی به گونه دیگری در حق زنان ظلم میشه از جمله برده کشی جنسی و ...، پس تکرار این مسئله توسط شما بنظرم لزومی نداشت
ثانیا در هیچ کجای این متن سور عمومی بکار نرفته، این متن رو میشه حاصل ذهنیات یک زن ایرانی رنج کشیده تلقی کرد که در برخی از مسائل دچار بزرگنمایی شده و در خیلی از موارد دیگه حق با اونه
ثالثا در مورد شما که همه چیز را با عینک اسلام می بینید گفتگو کمی سخته، نه از این جهت که ما مخالف اسلام باشیم، متاسفانه امثال شما بدور از واقعیات جامعه، بر اساس چند فرمول اسلامی سریع دنبال پیچیدن نسخه مشترک برای همه هستید، در برخی از موارد رفتار سنتی خودمون رو هم جای اسلام جا زدیم و در خیلی از موارد بدون انجام یه جامعه شناسی مناسب، با همون نسخه مشترک و غیر واقعی سرنوشت بدی برای زنان و خواهرانمون رقم زدیم
به عنوان کسی که با آدمهای زیادی ارتباط دارم خدمت شما عرض میکنم که مشکلات فراتر از اینی هستید که تصور میکنید و علت این مشکلات اسلام نیست، تلقی ناصحیح ما از اسلام هست، ندیدن واقعیات جامعه و فکر نکردن برای راه چاره اون هست
جامعه ما همونقدر که از مدرنیته و مصائب و مشکلات اون رنج میبره از مشکلاتی نظیر نااگاهی والدین و جوانان، تقابل ازدواج سنتی و ازدواج مدرن، مشکلات ازدواج سنتی در گذشته، قشری نگری، غافلگیری جوانان در مقابل مدرنیته و نداشتن جایگزین و راه حل مناسب، تعابیر ناصحیح از اسلام و یکسونگری و همچنین سکوت جامعه شناسان و نداشتن راه حل در برابر مشکلات و واقعیات جامعه هم رنج میبره
بحث در این مورد زیاده، هر چند افزایش اگاهی به جوانان پیش از ازدواج، گرمای هر چه بیشتر کانون خانواده و محبت زوجین و هزار راهکار قابل پذیرش و غیر قابل پذیرش توسط مردم میتونه بسیاری از این مشکلات رو حل کنه ولی با لبخندو سرپوش گذاشتن روی واقعیات جامعه و توصیه به تقوای الهی نمیشه صورت مسئله رو پاک کرد!
نظیر برخی مسئولین و دست اندرکاران و روحانیون و اساتید و جامعه شناسان


تا الان اولین پستی هست از اینجا که خونخدم و نخندیدم و نتیجش یه قطره اشک بود.....

از این جمله خیلی خوشم اومد : هر گاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد...

با تمام نواقصش خیلی خوب گفته و تلخه...

پاسخ:
زیر خاکی کشیدید بیرون؟:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">