کریس یا گریس؟
دنیا خیلی کوچیک شده آقا ( یا خانم..چه میدونم؟)
همین دیروز بود انگار که تو دانشگاه برای خودش میچرخید سالن ساختمان دانشکده رو متر میکرد!
این بشر چشمه جوشان استعداده....بکر و دست نخورده..مستقیم از سیستان...
یادمه بهش گفتم چرا تو این کرونایی نمیری خونه؟ بهم جواب داد که سنّت وقتی زیاد میشه دیگه خیلی روت نمیشه بری خونه بابات(حالا چندسالشه؟ فکر نکنم 25 یا 26 بیشتر باشه...ای درود به شرفت!)....از فحوای کلامش متوجه شدم که هم عائله خانواده شون زیاده و هم تنگدستی و نداری اذیتش میکنه!
کاری ازم برنمیومد جز همدردی و دلسوزی....ولی بچه زرنگی بود...
یه مدت پیداش نبود تا با خبر شدم برای فرصت تحصیلی سر از ایتالیا در آورده..خیلی خوشحال شدم
مخصوصا اینکه حسابی از فاند استفاده کرده و ختی یه مقداری هم میتونه پس انداز کنه
شاید من و سه نفر دیگه هستیم که از فرصت تحصیلی استفاده نکردیم..ولی بنظرم خیلی اشتباه کردیم
این بچه با هیچی تو این شرایط کرونایی رفته فرصت تحصیلی......اینقدر پیگیری کرد که بالاخره موفق شد
الان تو زمینه کاری خودش رفته تو یکی از دانشگاه های ایتالیا و روزی 2 یا 3 تا جلسه با استادش داره..صبح تا شب کار میکنه..مثل بولدوزر!!!
میگه از ساعت 3و نیم صبح بلند میشم و بعد از اینکه نمازمو خوندم میچسبم به کار و تا شب همینطور تحقیق و شبیه سازی ....
نقش استادش هم انکارناپذیره..خیلی راضیه از گروهی که دارن....میگه برای اینکه هرینه مسکن نصف بشه با یه خارجی احتمالا دانشجوی خارجی خونه گرفته..گفت مخصوص با ایرانی نگرفتم...البته بچه سالمیه و میدونم که گلیمشو از آب میکشه بیرون...تازه چند تا از دکمه های لپ تاپش هم خراب بوده استادش یه لپ تاپ نو بهش داده..من اگر جا این بشر بودم به لپ تاپ قناعت نمیکردم و بررسی میکردم استادش چند تا بچه داره و بچه هاش چند ساله هستن؟ میدونید که چی میگم؟:)
بهش پیام دادم میگم برو دانشگاه پیزا از دکتر آنتونینو کدشو بگیر برام بفرست، میگه اینا کد به کسی نمیدن...بعد پیزا تا شهری که ما هستیم میدونی چقدر راهه؟ میگه یونتوس اینجاس! با یونتوس و کریس رونالدو اگر کاری داشتی بگو :)) میگم اولا که کریس حذف شد دوما کریس یا گریس؟ بجای یونتوس برو سر مزار شهید ادواردو آنیلی! یه فاتحه هم بجای ما بخون!:)
یعنی کی فکر میکرد این بشر از سیستان بلند شه بره ایتالیا همشهری کریس رونالدو بشه:)))
خدایاشکرت....امیدوارم روز به روز شاهد پیشرفت و ترقی این بشر باشم چون واقعا حقشه...البته شش ماه بیشتر اونجا نیست ولی اگر من جای اون بودم نیمه پنهانمو از رم باستان پیدا میکردم...خود مونیکا بلوچی پا به سن گذاشته ولی از خانواده همون بلوچی که ظاهرا از سیستان و بلوچستان ایران رفتن اونجا، نیمه پنهانشو انتخاب کنه بنظرم خیلی بهتره...میگن ایتالیا، ایرانِِ اروپاست......برنامه ریزی کنم به امید خدا برای پست داک برم آلمان یا اگر نشد همون ایتالیا، براتون فرت و فرت عکس بذارم تو وبلاگم...خصوصا شهر ونیز....و ما ادریک ونیز؟
تلش پشتکار خستگی ناپدیری از ادما چیزایی رو میسازهه و به جاهایی ادمارو میرسونه که شاید خودشونم باورشون نشه