نوشته های احسان

میگه پدر و مادر دختر، حتی خود دختر اول میگه مسائل مالی برای ما مهم نیست، ولی بعد چند جلسه مشخص میشه که براشون خیلی مهمه..بهش گفتم خب مسائل مالی برای کی مهم نیست؟ اونم تو این دوره زمونه....میگه رفتم یه جا پدر دختر به ما نگفته پزشکه، بعدا مشخص شده پزشکه!...بهش میگم اینا مهم نیست، حتی اگر خود دختر هم پزشک بود تو جا نزن...شاید خواسته عکس العملت رو ببینه....از سطح اجتماعی و اقتصادی بالاشون هم نترس.....تو برو جلو خودتو پرزنت کن، هر چی هستی و داری و بگو و سنگاتو باهاشون وا بکن......تو هم کم نداری......بگو من اینم بضاعتم اینه، توانم اینه، افیشنسی ام اینه، در آینده نهایتا اینقدر میتونم قد بکشم، همه رو براشون بگو و اگر فکر میکنی که با یکماه یا یکسال میتونی طرف مقابل رو بشناسی و ایضا اوشون هم میتونه تو رو بشناسه بدون سخت در اشتباهی......ولی فلگ هایی هست که میشه مطمئن شد طرفت اهل زندگیه و با دار و ندارت میسازه.....خیلی وقتها هم این فلگ ها متاسفانه خطا میده و خلاصه بهت بگم که خدا به فریادت برسه ولی خب خبر خوب اینکه اگر دلت رو صاف کنی خیلی وقتها هم به فریادت میرسه...امیدوارم خدا به فریاد هممون برسه.