*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو) */ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات) */ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود! */میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!! */ بندبازها درست موقع سه قدم آخر میمیرن. چون فکر میکنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور برمیدارن. */ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست... */بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه! */ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ ! */برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند.. */به ما گفتن یکبار بیشتر زندگی نمیکنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود! */انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...
فردا اولین جلسه ای هست که در ترم مهر 1403 میخو ام برم سر کلاس! اونم با 6 فروند شازده پسر که در مقطع کارشناسی میخوان تحصیل کنند...حالا نمیشد همین شما شیش نفر هم ثبت نام نمیکردید؟ نسل دانشجوها رو ظاهرا ملخ خورده!....دارن منقرض میشن.....بهترین راه اینه که یکی دو تاشونو یادگاری نگه دارم و نذ ارم پاس کنن که نسل شون منقرض نشه:) همین شیش نفر هم باز دمشون گرم که درامد های کذا و کذای شغل آزاد و اسنپ و دیجیتال مارکتینگ و نصب پکیج و کابینت و خرید و فروش دلار و ....رو رها کردند و میخوان بیان از این درس سختا بخونن!....بازم تو این دوره زمونه دم غیرتشون گرم....
همش تقصیر دانشگاه ماست که در ایمیلی امروز رو به ماها تبریک گفته....یه پوسترِ مامان هم فرستاده برامون که یادمون بره هنوز تو پمپ بنزین ها و میادین میوه و تره بار همه بهم میگن مهندس!....البته مهم خودم آدمه که چقدر خودشو به عنوان مهندس قبول داشته باشه..یادمه اولین باری که لذت مهندسی در من تبلور پیدا کرد، تعمیر یه منبع تغذیه بود که با تعویض ترانزیستور قابلمه ای 2N3055 درست شد، یا روزی که یه فرستنده FM ساختم و با وصل کردن آنتنش به تخت فلزیم، بردشو تا مترها افزایش دادم و وقتی صدای دوستمو از فاصله ای دور توی رادیو شنیدم میخواستم مثل گراهام بل فریاد بزنم که: «آقای واتسون، خواهش میکنم فوراً بیایید اینجا، من به کمک شما احتیاج دارم.»!! ولی حیف و صد حیف که تلفن خیلی وقت بود اختراع شده بود حتی نوع بی سیمش!
البته این جنگولک بازیا برای دوران جاهلی و اوایل دانشگاه بود که تازه کامپیوتر 386 اومده بود تو بازار..به عقب تر یعنی دوران تینیجری که فلش بک بزنم، یادمه یه ویدئو پروژکتور خونگی ساختم با یه لامپ 200W و یه کارتن و یه عدسی محدب که بهش می گفتن عدسی ذره بینی و برای مادربزرگ خدا بیامرزم بود..روحش شاد....گمونم خدابیامرزی میخواست....بالاخره بعضیها هم عشخشون این چیزاست دیگه..همه که نباید برن تخصص بگیرن تو پزشکی و دندونپزشکی که پول پارو کنن و سوار این عروسکای ژاپنی شاسی بلند چند هزار دلاری بشن...یه عده هم مثل ما گول میخورن و تحت تاثیر علاقه درونی و خب قلقلک های ریزی که موقع انتخاب رشته نیم نگاهی هم به اعتبار بین فامیل داشت، زدن تو گوش رشته مهندسی و طبق قانون سوم نیوتن یعنی قانون عکس العمل، رشته مهندسی هم چند سال بعد حسابی خوابوند تو گوش اون عده، درست مثل بابا پنجعلی که راحت میخوابوند تو گوش طرف!:) اینا رو گفتم که بعضیا که مهندس نشدن یه نفس راحت بکشن که آخیش پس ما چیزی از دست ندادیم!
در هر صورت فارغ از مدرک و مدرک گرایی کشور ما داره به سمت مهارت محوری پوست اندازی میکنه و با زحماتی که سیستم آموزشی کارآمد! تو این چند سال کشید و خواسته پدر و مادرای عزیز رو مبنی بر مهندس شدن بچه شون به هر قیمتی حتی به قیمت از دست رفتن اعتبار رشته مهندسی برآورده کرد، امروزه دیگه کسی اقبال چندانی نشون نمیده به این رشته به جز یه عده دیووونه این رشته که بنظرم خیلی هم بهتر! ما رو با همین رشته تنها بذارن خودمون بلدیم گلیممونو از آب بکشیم بیرون...
ما که این مسیر رو اومدیم و الان هم پولمون نمیرسه یه تویوتای اف جی کروزر بخریم، بنابراین توصیه ای هم نمیکنیم به دیگران الا اینکه همه یا برن پزشکی و دندونپزشکی و داروسازی، یا اگر نخواستن برن فست فود بزنن و مشاور املاکی راه بندازن، دور کار تولیدی رو خط بکشن، دور مهندسی رو هم خط بکشن...اصلا چطوره اولویت اول رو بذارن پزشکی، اگر قبول نشدن باید گزینه های بعدی رو انتخاب کنن..هرچند این وسط بهترین شغل دنیا، بچه باباپولدار بودن یا نهایتا داماد یک پدرزن پولدار بودنه....اگر هم از پول بدتون میاد که معطلش نکنید و برید فیلسوف بشید تا اینقدر فکر کنید که حالتون جا بیاد!
اگر هم علاقه به مهندسی تون داره میریزه و نمیتونید کنترلش کنید، قبل از هر چیز بررسی کنید که چقدر مام میهن شما رو گرفتار خودش کرده، آیا توانایی مهاجرت و تحصیل در یک کشور خارجی را دارید یا خیر؟ اگر ندارید پس فیلسوف بشوید اگر دارید تبریک میگم، شما به مرحله بعد خوش امدید....
از این ناله ها و آلاله ها که بگذریم، یادمه یه پسره پیش من کار میکرد، کاردانی داشت، ولی هر نرم افزاری که گفتم رو بلد بود، خودش سایت میزد، الان هر کی بند ماسکش پاره میشه میره سایت میزنه ولی اون موقع یعنی 10-15 سال پیش سایت زدن اینقدر تو بورس نبود، خلاصه جمیع مهارت ها رو داشت و مهمتر از همه پشتکار خوبی داشت، یه مدار چند لایه رو میدادم حسابی تحلیل میکرد، حتی بهتر از لیسانسه های اون موقع، خیلی پسر توانمندی بود....الان ازش خبر ندارم ولی مطمئنم آدم موفقی هست برای خودش....البته اینم مطمئنم که هنوز نتونسته باشه تویوتای اف جی کروزر بخره...از نظر من آدم ها دو دسته ان، یا اونایی که میتونن تویوتای اف جی کروزر بخرن، یا اونایی که نمیتونن تویوتای اف جی کروزر بخرن! چیه؟ مشکلی داری با این تقسیم بندی؟ شما برو مثل محسن دوگانه نه ببخشید محسن یگانه آدمها رو به خط خطی و ساده تقسیم بندی کن..والا
آهان اصلا همین پارسال..یه رفیق داریم گفتیم ببین برو برای خوشگلی، اصلا برای افتخار خانمت، نمیدونم اصلا محض خنده!!، برو یه مدرک ارشد بگیر، حداقل یه جا بدردت بخوره! مثل گلمراد تو صورت ما نگاه میکرد و می گفت: ها؟؟ میگفتیم ارشد..کارشناسی ارشد! می گفت: ها؟؟ خلاصه گوشش بدهکار نبود...ولی متخصصِ های ولتاژ بود.....پارسال یه بخشی از یکی از سیستم های شرکت ما که مدارِ های ولتاژ داشت شروع کرد به جرقه زدن! من که تخصصم های ولتاژ نبود....گفتم بازش کنم ببینم چه خبره.. رفتم ولتاژ رو اندازه گیری کنم با پرابِ های ولتاژ، تا پراب رو زدم یه جرقه ای زد شپلخ!!!!! سه متر پریدم اونطرف از ترسم!!! نزدیک بود جان به نوش آفرین تسلیم کنم!!! زنگ زدیم به همین رفیقمون...گفت ببین من الان اینقدر کار ریخته سرم وقت ندارم....سیستمو بده بچه ها بیارن یه نگاه بهش بندازم! خلاصه بعد دوماه بدقولی با 5-6 میلیون تومن هزینه دستمزد درستش کرد!!! ....به همین سادگی...تازه کلی هم بهش متلک انداختم که اسکروچ، مگر چکار کردی؟ دو تا قطعه عوض کردی دیگه!!! پس برای این که ناله ها و آلاله های من رو نشنیده بگیرید، توصیه های قبلی مو اصلاح میکنم که تو همین مملکت، تو همین خاک، با حتی معمولی ترین مدرک ها مثل پیام نور یا دانشگاه آزاد یا علمی کاربردی هم میشه موفق شد...به شرط اینکه مهارت هاتونو افزایش بدید و کاری رو بلد باشید انجام بدید که هر کسی نمیتونه انجام بده و واقعا اون کار بدرد بخوره....همین دوست ما اگر به توصیه نابخردانه ما گوش کرده بود و ارشد گرفته بود جز اتلاف وقت چیزی عایدش نمیشد...بازم یاد پست استاد شعبانعلی افتادم که نوشته بود چرا دکترا نمیخوانم....براتون لینکشو گذاشته بودم قبلا..در هر صورت بازم روز مهندس رو به مهندسای واقعی تبریک میگم....بازم تاکید میکنم مهارت مهارت مهارت، .ببخشید طولانی شد...این چند خط رو هم یکی از دانشجوهای ارشدم دیروز برام ایمیل کرده گفتم شما هم در جریان باشید من الکی پست مثل گوگل باش نمیزنم:
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی دلسوزی، تلاش و کوشش حضرتعالی در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه با دانشجویان و ایجاد فضائی دلنشین برای کسب علم و دانش و درک شرایط دانشجویان حقیقتاً قابل ستایش است. اینجانب بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات و خدمات ارزشمند شما استاد گرانقدر تقدیر و تشکر نمایم.
از خداوند متعال برایتان سلامتی، موفقیت و همواره یاد دادن را مسئلت دارم.
این آبدارخونه دانشگاهی هست که من بناست به امید خدا تا یکی دو سه سال دیگه مدرک دکترامو بگیرم و بذارم درکوزه آبشو بخورم! البته سعی میکنم کار به اونجاها نکشه و قبل از در کوزه مدرکمو به چند جای معتبر ارائه کنم و تا میتونم ازش استفاده ونه خدایی نکرده سوء استفاده کنم...
این دانشگاه ما یه آبدارچی داره که پسر نسبتا جوونی هست...راستش هر وقت دیدمش یا کتاب مدار جلوش بوده یا کتاب الکترونیک....مدرک کارشناسی مهندسی برقشو یا از همین دانشگاه یا دانشگاه دیگه گرفته و الان داره حسابی برای ارشد میخونه...من مطمئنم همینطوری پیش بره اتاقشو از آبدرخونه به اتاق یکی از اساتید همین دانشگاه منتقل میکنه! آدم بسیار با پشتکاریه..هر وقت دیدمش تحسینش کردم...در عکس زیر اگر دقت بفرمایید بجای لیوان و پیش دستی یکی از باکس ها پر از کتابهای ایشونه (ایرانی تلاش کن)
نانازا و خوشگلای من بالاخره افتخار دادن و آزمون جامع بنده رو برگزار کردند!
اینجا گفته بودم که یه چندماهه لنگ در هوام! بالاخره پریروز علت تامّه چسبید به علت ناقصه و جلسه آزمون من برگزار شد...
جاتون خالی....کلی سوال پیچم کردن و من حسابی اومدم براشون! اونا بپرس و من جواب بده! تا بالاخره روشونو کم کردم و گردنم از ابر سوالاتِ نتراشیده و نخراشیده شون کشیدم بالا ..آزمون من شفاهی بود ولی از ده تا آزمون کتبی سه ساعته سخت تر! نشون به اون نشون که یکی از دانشجوها تو همین آزمون جامع یکم بندری جواب میداده به سئوالاتشون، که استادتمامِ، 68 ساله از عصبانیت و به نشانه اعتراض، جلسه رو ترک کرده و دانشجوی بیچاره رو انداخته! خدائیش من استرس گرفته بودم و مثل نقیِ معمولی نزدیک بود پلک چشمِ سمت چپم تیک عصبی بگیره و مثل چرغ راهنما چشمک بزنه! کل تابستونم تقریبا رفت بس که درس خوندم! آخه اینم شد زندگی؟؟؟؟؟؟؟ (با لحن اون خانومه که تو تو تیزر تبلیغاتی تلویزیون میگه بخونید) نه خدا رو شکر، استاد راهنمای توپی دارم!
خدائیش نمیدونم چرا محبّتم به استاد راهنمام روز به روز بیشتر میشه؟ جدی میگم اینو....نه اینکه فکر کنید به این دلیله که استاد راهنمام فقط یه دختر داره و خونه شونم تو سعادت آباده ها..نه اصلا اینطور نیست....اصلا از کجا معلوم دختر خانومشون مجرد باشه و منم مجرد باشم و دو تامون قصد ازدواج داشته باشیم و منم اونو بپسندم؟...تازه دختر خانومش که آلمانی نیست! فکرتونو منحرف نکنم اصلا...ولی نمیدونم چرا من اینقدر استاد راهنمامو دوست دارم...باید ارتباطاتمو بیشتر کنم باهاش...اصلا نگاهشو به زندگی دوست دارم...بگذریم...
این چند وقت اسب سفیدم خیلی آزارم داده...شما که غریبه نیستید.....دیگه خسته ام کرده...یه تویوتای اف جی برسون خدا.....چی میشه مگه؟.....از دینام و استارات و باتری و تسمه دینام، همش تو همین چند روز خراب شد! استارت رو دیگه نگو، روز قبلِ امتحان جامعم، تو اتوبان همت و زیر پل شریعتی عمرشو داد به شما، یهو دیدم بوی کوکوسبزی سوخته از زیر کاپوت زد بیرون!....خدا برادران امداد خودرو رو حفظ کنه که یه ربعه خودشونو رسوندن و با 20 هزارتومن ماشینو راه انداختن تا خودمو به علی باطری ساز برسونم و من 230 تومن بدم یه استارت نو بخرم...تو این چند روز با احتساب این استارت نزدیک یک میلیون تومن خرج تعمیرات اسب سفیدم شده! اصلنم نمیگم این شد زندگی؟؟؟؟؟؟؟نوش جون اسب سفیدم!
زمانِ رئیس جمهور قبلی می گفتن یه کاری میکنه همه عضو کمیته امداد بشن، الان رئیس جمهور فعلی یه کاری کرده همه به فکر تعمیراتن.....کار تعمیراتیها الان سکه شده..دیگه کسی جنس نو نمیخره! البته خودمو میگم ...شما رو نمیدونم که 4 درصدی هستید یا 96 درصدی؟ ما که فعلا رفتیم قاطی 96 درصدی ها..اصلنم درد نداره!
خدا لعنتت کنه ترامپ من میخواستم آزمون جامعم تموم شد یه تب لت بگیرم، یه ایکس باکس بخرم برای بچه خواهرم، دو سه تا سکه بخرم هدیه بدم به این و اون، همه رو زدی پکوندی! ببینید چطور این پیرزن بدبخت رو سرکار گذاشته؟ روحانی که جای خود داره!
یه چند ماه سر من تو کتاب بودا...ببین چه مملکتی درست کردید! خدایا نمیشه روحانی رو بگیری ازمون رئیس جمهور کرواسی رو بذاری جاش؟ مگه چی میشه؟ خدائیش حیف شد کرواسی قهرمان جهان نشد! چند وقته به ذهنم خطور کرده یه فرصت مطالعاتی برم کرواسی....از اونجا هم برم آلمان..البته با این وضعیت دلار و مشغله کاری گمونم ترپاخ تپّه هم گزینه بدی نباشه!
به همه توصیه کردم.. به خودمو و شما هم توصیه میکنم، با این افکار منفی زندگی تونو خراب نکنید! به جهنم که خشکسالیه، جهنم که سکه فلان قدره! به جهنم که دلار شده خداتومن! به این چیزا اصلا فکر نکنید...خودتونو عشقه، 25 سالگی شما و 107 سالگیِ من دیگه تکرار نمیشه! ولی روحانی تَکرار میشه! این روزا رو دریابید..هر چیزیو میتونید بخرید درنگ نکنید، نمیتونید بخرید، غصه نخورید! از زندگی تون لذت ببرید! از بوئیدن یه گل گرفته تا بوئیدن عطرِ .... و خلاصه کوچکترین و بزرگترین لذت های زندگی تون...خدایی که روزیِ کرم خاکی رو تو اعماق زمین میده و مورچه ها رو فراموش نمیکنه و تا حالا ما رو رها نکرده به حال خودمون، بعد از این هم رهامون نخواهد کرد، از همه تون برای مقاومتی که سرسختانه برای زنده موندن میکنید ممنونم...به مقاومتتون ادامه بدید دوستان!
بعد آزمون جامع دیدم دانشجوهای دانشگاهمون اسباب بازی ساختن...پرسیدم گفتند پروژه درس سه واحدیه! جهت تنوع بدم نیومد وایسم و یکم تماشا کنم..کلی هم سوال پیچشون کردم بنده خداها همه رو جواب میدادن!
راستی یه خبر خوب بهتون بدم: فلشم پیدا شد! یادتونه اینجا چقدر ناراحت بودم....خلاصه گفتم که خیلی نگران نباشید و دیگه دنیال فلشم نگردید چون پیدا شد! ممنون که خیلی بفکر فلش من بودید:)