نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناو ابراهام لینکلن» ثبت شده است

البته عنوان رو مخصوص اشتباه نوشتم! ..

سیزده پدر نه و سیزده بدر!

 چه اینکه ما ایران زندگی میکنیم نه کالیفرنیا!:)

راستی گفتم کالیفرنیا به سرم زده با همین ناو  اِبرام  لینکلن که اومده خلیج فارس، برم به دیدار آلکس!:) هر وقت خواست برگرده، شما و دانشجوهام رو تو وطن تنها میذارم و میرم به دیدار آلکس!:) 

میدونم دوریم براتون خیلی سخته! ولی چه میشه کرد!:)

 بالاخره ناو به این عظمت تو راه امریکا یه نیش ترمز که میتونه نزدیک سواحل آلمان داشته باشه و منو پیاده کنه!..البته مطمئن نیستم آلمان اصلا ساحل داشته باشه یا نه! ولی فکرشو بکن تو خواب باشی یهو فرمانده ناو داد بزنه فرانکفورت! نبوووود؟؟؟!! منم با دستپاچگی و خواب الودگی بگم آقای راننده نگه دار پیاده میشیم!:) جدی میگم..میدونید چقدر در هزینه هام صرفه جویی میشه؟ خدا کنه حالا رو بوفه جا داشته باشه! تازه آلکس هم بپرسه چطور اومدی میگم با ناوِ اِبرام لینکلن!!! :) کلی هم کلاس داره! فقط دارم فکر میکنم چه دلیلی میتونم پیدا کنم که این ناو منم ببره!:) البته من که هواپیمای بی ۵۲ نیستم که بخوام با ناو برگردم!:) این چه فکری بود آخه؟! اصلا شده باشه با دمپایی برم فرانکفورت با اونا نمیرم! منو میبرن یکی شبیه ملامیناست نمیدونم یا ملانیا(خانم ترامپت رو میگم!)میبندن به بیخ ریشم حالا بیا و درستش کن! بارها گفتم اینجا بازم میگم....یا آلکس یا مرگ! من نظرم تغییر نمیکنه! این فکر هم از اینجا به ذهنم رسید که متاسفانه ساختار فکری ما از گذشته جوری بسته شده که چون قدیما ماشین کم بود هر کی بنا بود خالی برگرده ماهم باهاش همراه میشدیم!) الان که هر خانواده ای دو سه تا ماشین داره!حالا اصلا مگه ناو بناست خالی برگرده؟ چمیدونم...

۲۱ نظر موافقین ۱۷ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۱۵